«رسانه شیعه» به قلم محسن حسام مظاهری در سال 1387 منتشر شده است. مظاهری جزو معدود جامعه شناسانی است که تلاش میکند دانسته های جامعه شناسانه اش را بر جامعه ایرانی منطبق کند و مهم تر از آن به وجوه مذهبی جامعه هم نگاهی داشته باشد.
همین علاقه اش باعث شده تا این کتاب را به نگارش دربیاورد و به دنبال بیان جامعه شناسانه آئیین های سوگواری و هیئت های مذهبیدر ایران باشد. او تاریخ سوگواری شهادت امام حسین(ع) را از مجالس ائمه شروع میکند و به ترتیب به تاریخ آل بویه، صفویه، قاجار، پهلوی و انقلاب اسلامی میرسد. توصیفات مظاهری به تناسب اطلاعات در دسترس هرچه قدر جلوتر می آید و به ایام معاصر میرسد بیشتر میشود تا جایی که با رسیدن به دوران انقلاب اسلامی، گونه بندی هیئت های مذهبی را آغاز میکند.
این پژوهشگر دسته بندی های مختلفی را از از هیئت های مذهبی ایران در 30 سال گذشته از پیروزی انقلاب ارائه میکند و عناصر هریک را در مقایسه با دوران پیش از خود برمیشمرد. از جمله هیئت های سنتی، هیئت های انقلابی دوران جنگ، هیئت های انقلابی بعد از جنگ و هیئت های عامه پسندانه.
اینکه چقدر محتوای بیان شده توسط مظاهری صحت دارد و آیا میتوان به آن نقدی داشت یا نه، موضوع مفصلی است. چه اینکه بی شک چنین تقسیم بندی های مبتنی بر نظرات شخصی نویسنده است و افرادی دیگر با دیدگاه های دیگر میتوانند آن را مورد نقد قرار دهند.
اما انچه من میخواهم به آن بپردازم بنیاد نظری روایت محسن مظاهری است. او با قلم روان و کم نظیری که دارد تلاش های بسیار کرده و در بیش از 500 صفحه گونه بندی و مشخصات هیئت های عزاداری در ایران را شرح داده است. اما نکته قابل توجه در جمع بندی کلام او نهفته است. آنجایی که میگوید:« پدیده آئین ها و مجالس سوگوتری به رغم کارکرد دینی خود، اما بیش و پیش از هر چیز، پدیده ای اجتماعی است.» این جمله بیانگر شاکله کلی دیدگاه های اوست. درواقع مظاهری در این جمله میگوید که اعتقادی به ذات گرایی ندارد. او یک عرف گرا است که مناسک و آداب و آئین های عزاداری را صرفا به واسطه کارکردشان در جامعه مطالعه میکند. صرفا برای اینکه هستند و مردم در تعامل با آنها هستند.
البته این قابل کتمان نیست که آئین های عزادرای چه در فرهنگ شیعه و چه در هر فرهنگ دیگری، متاثر از عملکرد مردم است و کارکردهای اجتماعی خواهد داشت. چه اینکه اصلا دین به عنوان یک نهاد برای رفع نیازهای مردم جامعه شناخته میشود. اما اینکه بگوییم دین هیچ ذاتی ندارد و هرچه هست از کنش فعالانه مردم و تاثیرات تاریخی فرهنگی است، همان نگاه کارکردی دورکیم به دین است. اینکه دین زاییده جامعه است. یا اصلا دین و جامعه یکی هستند و هردو به دنبال کنترل رفتارهای جامعه هستند.
حتی اگر نگاه مظاهری را به دورکیم هم نسبت ندهیم، به هرحال نمیتوان ارتباطی برقرار کرد میان افکارش با فرهنگ اسلامی که دین و مذهب را به ما هو دین، دارای ذات و ارزش میداند.
-----
خروجی این نگاه در جای دیگری هم رخ مینماید. پدیده اربعین. در مقابل گروهی که اربعین را آینده تمدن اسلامی میدانند و به دنبال توسعه و الگو سازی از آن هستند؛ مظاهری نسبت به حکومتی شدن آن انتقاد دارد. او با همان عرف گرایی اش معتقد است که هر پدیده ای تنها درصورتی ارزش دارد که با کنش فعالانه مردم بسط و تغییر پیدا کند و به نوعی نباید آن را دست کاری کرد. درحالی که درچندسال گذشته اربعین یک پدیده حکومتی شده که دولت ها به روش های مختلفی درحال گسترش آن در جهت منافع خودشان هستند.
اما نکته قابل توجه این است که چنین انتقاداتی، نشان میدهد که مظاهری به عرف گرایی خودش ایمان کافی و وافی ندارد. یا اینکه نمیداند عرف گرایی دقیقا یعنی چه. چراکه اگر هرشخصی تنها یک بار در آن فضا و مکان قرار بگیرد متوجه میشود که اگر همه دولت های دنیا هم جمع شوند، توان مدیرت چنین پدیده ای را ندارند. و اتفاقا اربعین از آن دست مسائلی است که هرکس ادعا کند مدیریت آن را به دست گرفته، صرفا موجبات خنده خودش و دیگران را فراهم کرده است. حال در این شرایط یک نگاه میگوید که اربعین حکومتی شده است و مقابل عرف گرایی است! این یعنی که شخص خودش هم نمیداند که به عرف گرایی به ماهو عرف گرایی چه توانی میتوان داشته باشد و ملتزم به آن باید چطور به مسائل نگاه کند.
پس اولین نقد این است که اگر شخصی حقیقتا به عرف گرایی اعتقاد داشته باشد، باید اربعین را به عنوانتنها نمونه کاملا عرفی بداند که هیچ قدرتی به جز موتور محرکه مردم، توان پیش برد آن را ندارد. اما مسئله بعدی به همان فقدان ذات گرایی برمیگردد. یعنی چطور باید بپذیریم که سالانه 30 میلیون نفر در یک بستر جغرافیایی کوچک، حدودابه یک ماه جمع میشوند و همه هست و نیستشان را خرج میکند؟ کدام عرفی است که توان تبیین چنین مسئله ای را داشت باشد بدون اینکه به ذات پدیده نگاه کند؟ بدون نگاه کردن به ذاتی که به منبعی فرامادی متصل است و این چنین است که قدرت بسیج کنندگی چنین عظمت را پیدا کرده است.
بله درست است که اربعین را مردم پیش میبرند و کسی را توان مقابله با آنها در اجرای این منسک مذهبی را ندارد، اما آیا غیر از این است که در ابتدا دین و مذهبی وجود دارد که توانسته چنین نمودهای اجتماعی را هم به وجود آورد؟