وقتی به آینده و اتفاقاتی که قراره و یا ممکنه تو زندگی بیفته فکر میکنم میترسم.خیلی هم میترسم .ولی یه مثل هست که میگه فکر کردن به بدبختی ازخود بدبختی ترسناک تره و بیشتر روح آدم رو خراش میده. بعد که به عمقش فکر میکنم باخودم میگم مگه تهش کجاست؟ وقتی به اون نقطه برسی بازم مثل همین الان دنبال راهکارهای رسیدن به آرامشی. پس این خودمونیم که همه چی رو بزرگ میکنیم . بزرگترین درسی که اززندگی گرفتم اینه که ،این نیز بگذرد . خوبی زندگی به گذرا بودنشه . واینکه همیشه این دغدغه هست که باشرایط فعلیمون چطور میشه به آرامش رسید .این جنگ ماست که هیچ وقت تمومی نداره.پس ترس ازآینده رو کنار میذارم. وخود به خود آرامش بهم برمیگرده . آره، واقعا همینه ،:ترس،دزد آرامشه