دوست دارم بنویسم زمان خوبه یا چقدر که هرجوری عدد رقم فیزیک متا فیزیک سلیمونو چندتا میمون دزد افسرده اغ دادی پاپ متاب کتاب حساب میکنم دلیل این به اون رو نمیفهمم از این نقطه به اون نقطه رفتیم رسیدیم و بخوام نگاش کنم پروندش باز میشه که حالا شروع شد چونکه اینکه اینجوری اونجوری یه رقص باستانی به رموز بیان کلمات و جملات ممکن مواد و متریال و و و جنگومنگو وو خیلی غذر میخوام ز بیـــــــــب ک بیـــــــــب ر بیــــــــــــب تا همین اواخر که این بوی عطره پرسید بوی گل میاد گفتم بوی عطره بعد یه سری شماره و عدد و شلوار و از این داستانا یعنی چون کلمه این بود شد هیچی و میبینیم و مشخصه یه ترس هست که مدت طولانی صاحبش کس دیگه ای بوده و تا اینکه امروز شاید خودم فقط بتونم خودمو بترسونم از فلات دوشاخه سه لایه حلا شما هرکدوم خوددانی فرهنگ و بعض روش این بهونه از کجا میاد شاید اون ور مرز یا شاید مرز از نوع خودش دسته ای آی یعنی ای کسی که میای آی که در ذات خودش آی آی میای و میری از مدرسس هنوز دانش کاه یونجس کو لا الی رای گان که حالا ایشون محترمه به نسخه های برتر یا که هرچیزی به اندازش مصخوص ایزن الف صمیمی اون یقه شخصی الیزابت شاخ ستار بیستون ممن چی بگم اسکی رو مجعد دال خلاصه رحم چیز خوبیه عین اجاره خخونه ای بابا ایشون قالیچشون نیست چطور بادخورکی مدتها رو هواست زمین کیه زمون کجاست وو مبحث بحث ستون بیرون زده مکعب روابط عواطف فالش بی مورد دال زال ه نفسی به تازگی ریتم خرس پولیو دوستان سوتز نان چو ماغ گاو مدالیاتوربیس یا شرم و حیا چوب چوب شیکم به گر سه نگی بلاخره دومی گی کمک آقاجان ته درس رسیون ج جیم و نمیدونم این یارو که از قبل از اووو کی رو افق شناوره معلوم نیست صافه یا کجه فقط عقبش معلومه که ربطی هم به موضوع نداره از معلوم پره زنـ گیشم که همش نامعلوم بوفور و حلا کوک سیم و چشم های هی یادم میره باید غذا بخورم بخوابم تااا اینجا داشته باش تا بعد روزنه رایحۀ بین هرچیو از این اون و خرت و پرتاش بگم که خودم خالی بشم اصلا برام مهم نیستی و میدونی من کیم و خلاصه ساختار شخصی سازی شده صمیمیت زورکی دنبال کردن افرادی که تصویرشون شناخته شده فقط تصور کردن یه بنظر من درحضور امروز هوش اسمش میاد صاحابش مصنوعیه از شیرین صئسال پیش چه برسه الان داستان طولانی کوتاه عمله و یه مشت دری وری از پیش نوشته شده نه از خود منبع بلکه از بیان کردنش به لباس های مختلف جمعی اینجوری یارو رو نگاه میکنی پدر همه چی درمیاد آآآ بله این مورد جذاب افراد شناخته که زندگی بحدی سخت و دشواره و اوف که اصلا مهم نیست چه بلایی سرت میارم میتونم بکشمت و اگر هنرمندی باید زنده بمونی از جماعت بذار اینو بگم چی زندگی آزادی داشتیم رو اینترنت کار میکردیم بساطشو اینجوری الم کردن که نمیدونم چی چی مهمتره و با چیچی دسترسی به اطلاعات بیشتر هست تا تکنولوژی و بعدش دیگه فقط عصبانی همه چی عصبانی و مصرفی و واگیردار و بیچارگی اینترنتی امروز که دوخته شد به چی چی و تا نمیدونم چی چی نباشه اینترنت آزاد زندگی نیست و بگذریم برگردیم خونه میون گل و گیاه و آسمون و ابر و خوشبختی و از این بدنفس کشیدن ها دور بشیم در هوای تمیز نفس بکشیم بخندیم و زندگی بکنیم و همه چی بحدی در آبی آسمون زیباست موقعی که خورشید در میاد شبنم روی برگا نسیم خنک و از خواب خودبخود بیدار میشی و وقتی با یه لیوان آب خوردن شروع میکنی تمام لحظه در برق بهم خوردن تنظیم میشن و میری بکارات میرسی و تا شب که میخوای بخوابی همه و همه باورنکردنی بهشته و من یه داستان مینویسم از مزخرفترین چیزهای ممکنی که بیرون بهشت وجود داره از همه مزخرفتر در مسیر رشد با آدمهای خنگ زیادی برخورد میکنی و اگر دوباره برخورد بکنی دیگه چه فرقی هست این یکی و اون یکی برمیگرده به مسخره کردنشون مدت زیادی فکر میکردم آدم رو بهش محبت بکنی میرسه بهشت و امروز فهمیدم بیماری روانی بحدی قوی ریشه در عمق جامعه نفوذ کرده که ای آی هم نمیتونه کاری بکنه و میشه مرز شدید دو جامعرو حس کرد یکی تعطیل و خشمگین از نمردن و یکی در یه چشم بهم زدن مرگو پذیرفته و آرومه راحت با ای آی کار میکنه بکاراش میرسه و خودش آروم درس میخونه و حقوقشو یاد میگیره و حالش خوبه یه روزم از زاویه نگاه بیرون میمیره و اون یکی چی چی زندگی ها که به هر بهوه ای یه چوب چماغ برمیدارن میوفتن به جون همدیگه و یه سری دری وری مزخرف میگن از نمیشه و سخته و حق منه آدم بکشم و بغیر میل آدم کشی هیچ دلیل دیگه ای نیست از بساط چی چی آزادی و متاسفانه بدبختانه تمام اکثریت جامعست یعنی وارد هنر ایران بشی همین یه موضوعه چی چی و تمام