چرا ؟
چرا گاهی حالمان خوب است و گاهی نه !!
من در شرایطی و تحت احوالی 🤣
و دوباره من در همان شرایط و احوال 😔
چرا واقعا آیا همه چیز در بیرونِ از منِ درون
آنقدر عالی است که آن حال خوب را دارم و شرایطم عالی میباشد ؟
یا نه من شرایطی دارم اسف بار و اندوه سِزا که در دریای غم غوطه ورم ؟!؟!؟!
این راست است یا آن و علت این تناقض چیست ؟
همان مَثَل کِسل کننده ی:[[ نیمه ی پر لیوان و نیمه ی خالی ؟ ]]
یا اینکه نه ،
فارغ از شرایطمان، درون ساز خود را کوک میکند
و حال خود را دارد
حال شاه باشی غمگین یا درویش باشی شیرین
روح در قفس تن و جدای از آنچه دریافت می کنند مبادی دریافت جسمانی از ارتعاشات لمسی و دیداری و پنداری و ذائقه و استشمام و شنیداری
حال و احوال خود را دارد و وقتی شاد است رنگ سبز بر شرایط جسمانی و زندگی بدنی مان میپاشد
و آنگاه که بی حوصله است قلم موی آغشته به رنگ طعم یاس را بر صفحه زندگی مادی و عادیمان میخراشد؟!
آیا شرایط آنقدر بد است که اینطور گاهی میشویم افسرده
یا شرایط آنقدر هست عالی که از شادی میشویم دیوانه
میگویند تمام پول های دنیا خرج این میشود که صرفا حال خوبی پیدا کنیم
حال آیا آنها که حال خوبی دارند پول زیادی خرج میکنند یا آنان که بی پول اند و اما حال خوبی دارند
از این قاعده مستثنی اند
که چه استثنا ءِ ضایعی ایست اینکه هزار نفر دعوتند به این حالِ خوب غیر از ۹۹۹ نفر و بالعکس که از این ۱۰۰۰ نفر نیست کسی دعوت در این بزم إلّا ۹۹۹ نفر !!🥲
به هر حال سوالی است هرچند ساده اما عمیق
چون
یا در زمان شادی معلوم میشود مجموع شرایط تو
درهم و خوب و بد ، به سوی عالی بودن می چربد و در نهایت لباس شادی برتن کردن یعنی همه چیز در مجموع عالی ایست
یا در زمان غم نشان از اینکه کل شرایِطَت روی هم و در هم و برهم بد است جانم بد
بهر حال ای کاش دوربین عکاسی بودیم
یعنی تا حالمان خوب میشد عکسی بر این وضع می گرفتیم و درهمان حال سِیو میشدیم و میشدیم آینده ی دیروز و خاطره ی فردا 😊😊😊😊😊 ای کاش ای جانم ای کاش