آیا تا به حال دادهها شما را گمراه کردهاند؟
گاهی اوقات یک نتیجه واضح به نظر میرسد، اما بررسی دقیقتر نشان میدهد که برداشت شما بسته به زاویه دید و سطح تحلیل کاملاً متفاوت است. این همان چیزی است که در علوم شناختی به آن نسبیت در ادراک میگویند.
پارادوکس سیمپسون
دو روش درمانی A و B برای بیماری قلبی در دو بیمارستان
در هر بیمارستان، درمان A بهتر است
اما وقتی دادهها تجمیع میشوند، B بهتر نشان داده میشود!
چرا؟
زیرا وزن گروههای بیمار، سطح تحلیل و توزیع دادهها متفاوت است. این وارونگی در نتایج به نام پارادوکس سیمپسون شناخته میشود و نمونهای از اثر زاویه دید است.
دو سبد سرمایهگذاری X و Y:
در هر دوره اقتصادی، X بهتر عمل میکند
اما در میانگین سالانه، Y بهتر نشان داده میشود
نتیجه: نحوه وزندهی دورهها و سطح تحلیل، برداشت شما را تغییر میدهد.
زاویه دید و نسبیت ادراک در تحلیل دادهها اهمیت بالایی دارد:
· تحلیل بدون توجه به زاویه دید میتواند گمراهکننده باشد
· تحلیلگر باید سطح مشاهده، هدف و روش آماری را قبل از نتیجهگیری مشخص کند
· پارادوکس سیمپسون نمونهای از خطر نادیده گرفتن زیرگروهها و توزیع وزنهاست
· در علوم پزشکی، اقتصاد، آموزش و علوم اجتماعی، درک نسبیت ادراک برای تصمیمگیری صحیح حیاتی است
تا به حال شده نتیجه تحلیل شما به دلیل زاویه دید اشتباه، متفاوت با واقعیت باشد؟ نظرات و تجربههای خود را با ما به اشتراک بگذارید.