ویرگول
ورودثبت نام
جلیلی
جلیلیفراموش مکن اینجا تک و تنهایم و کسی که مرا بفهمد اینجا نیست اندیشه‌ام گویی تحلیل می‌رود این همانا مردن است اگر سکوت کنم.
جلیلی
جلیلی
خواندن ۱ دقیقه·۵ ماه پیش

فشنگ از جنگ بر نمی‌گردد

سربازانی که از جنگ برنمی‌گردند
نمرده‌اند...!
شبیه مردانی
که بعد از دیدن تو
دیگر کسی آن‌ها را ندید

از جنگ
پوکۀ گلوله‌هایی می‌ماند
که نیمی از آن‌ها رفته است
از زیبایی تو
هزار ته ماندۀ سیگار

نگاه کن
آن مرد که سیگار بدست می‌آید
قطار کوچکی‌ست
که اندوه یک رفتن را آورده است
تا قطاری که روی ریل دود می‌کند
اندوه هزار رفتن را ببرد

حالا گیرم که تو
برای تمام مردان جهان
دست تکان بدهی
با شلیک آخرین گلوله
چیزی تمام نمی‌شود
جنگ تا سفید شدن
چشم هزاران مادر
ادامه دارد
و زیبایی تو
در موهایی که سفید می‌شوند
به نسل‌های بعد ارث می‌رسد

به تو فکر خواهم کرد
آنقدر فکر خواهم کرد
که سال‌ها بعد
روزنامه‌ها تیتر بزنند
از لب‌های جنازه‌ای
دود بلند می‌شود
و مردم متعجب
به عکسم نگاه کنند
و تو لبخند بزنی
 زیر لب بگویی:
دیوانه هنوز به من فکر می‌کند

زیبایی یک زن
مردان زیادی را تنها می‌کند
تنهایی به خیابان می‌رود
دیوانه می‌شود
و چقدر دیوانه‌ها شبیه هم‌دیگرند
و چقدر پوکه‌ها شبیه هم‌دیگرند
و چقدر ته‌ماندۀ سیگارها شبیه هم‌دیگرند
انگار همه از زیبایی تو برگشته باشند
شبیه من
که یک بار مرده‌ام
برای دوست داشتن تو
و هزاران بار
گور به گور شده‌ام
برای هزاران زنی
که بعد از تو
دوست داشته‌ام

از جنگ‌های سخت
تنها یک نفر
زنده برمی‌گردد
و تو آنقدر زیبا بودی
که ما ترسیدیم
و هیچ یک دوست نداشتیم بدانیم
از هزاران قطاری
که سیگار بدست
به دنبال تو راه افتاده‌اند
کدام قطار به مقصد می‌رسد

– آریا معصومی
 

جنگزیباییدوست
۵
۰
جلیلی
جلیلی
فراموش مکن اینجا تک و تنهایم و کسی که مرا بفهمد اینجا نیست اندیشه‌ام گویی تحلیل می‌رود این همانا مردن است اگر سکوت کنم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید