مغالطۀ پهلوان پنبهای یکی از انواع مغالطههایی است که در بحثها و نقدها دچار آن میشویم. اگر به بحث و جدلهای جاری دقت کنیم با یک همهگیری و اپیدمی عجیب و غریب از ابتلای افراد به این مغالطه مواجه خواهیم شد که ت حدی طبیعی است. زمانی که احساسات و هیجانات در اوج خود هستند عقل و منطق را به حاشیه میبرند. ضعف تفکر انتقادی، جو دوقطبی و مطلقاندیشی و بینش سیاه و سفید هم مزید بر علت شده و بر وخامت اوضاع افزوده است.
مغالطۀ پهلوانِ پنبهای زمانی رخ داده که شخص مغالطهکننده مخالف ادعاییست ولی به جای پرداختن به آن ادعا و نقد مستقیم آن، یک پهلوان پنبهای میسازد –بصورت ادعا و مفهوم دیگری که به ظاهر با ادعای اصلی نسبت دارد ولی ادعای طرف مقابل نبوده به او نسبت می دهد– و شروع به حمله به این ادعای جعلی یا پهلوان پنبهای میکند.
در واقع شخص به جای روبرو شدن با ادعای اصلی و شفاف کردن آن و نقد پیشفرضها و اهداف آن ادعا (به معنای نمادین: پهلوان اصلی)، ادعای پوشالی دوم را که شاید به ظاهر مرتبط با ادعای اصلی هم باشد (به معنای نمادین: پهلوان پنبهای) نقد میکند یا شکست میدهد.
معمولاً هدف از حمله به ادعای پوشالیِ نسبت داده شده، کسب پیروزی ظاهری در بحث است.
اغلب اوقات کسی که سراغ مغالطۀ پهلوان پنبهای رفته مجبور میشود از مغالطههای دیگری هم برای پیروزی در بحث استفاده کند (مثل آلوده کردن سرچشمه، حمله به شخص، استفاده از کلمات گمراهکننده یا بدیهی جلوه دادن موضوع یا ظاهر علمی بخشیدن به صحبتاش و غیره).
مغالطه پهلوان پنبهای بر اساس پژوهشهای صورت گرفته توسط محققانی که در زمینۀ تفکر نقادانه کار کردهاند، یکی از مغالطههای پر تکرار در بحثهاست.
اگر بخواهم بصورت ریاضیوار مغالطۀ پهلوان پنبهای را توضیح دهم به این صورت خواهد شد:
شخص الف ادعای A را مطرح میکند.
شخص ب با ادعای A مخالف است ولی به هر دلیلی سراغ شفافسازی و نقد مستقیم آن نمیرود.
شخص ب ادعای B را –که ممکن است به ادعای A مرتبط باشد یا حتی نباشد– به جای ادعای شخص الف جا میزند و به آن حمله میکند یا نقدش میکند و دلایلی در رد ادعای B ارائه میکند. همین!
مثال:
روشنک ضمن بحث مدعی شده که مطالعۀ تاریخ برای فهم روند اتفاقات جاری مفید و موثر است.
کسنمک که با نظر روشنک مخالف است و ارجاع او به وقایع تاریخ را که اعتبار بیشتری به نظرش میدهد باعث بیاعتبار شدن دیدگاه خود میبیند به جای پاسخ به ادعای روشنک، میگوید نظریۀ تکرار تاریخ نظریهای نخنما و کلیشهایست که اعتبار آن توسط اساتید بزرگ دنیا رد شده است. و شروع به تکرار طوطیوار دلایلی میکند که مخالفان نظریۀ تکرار تاریخ بیان کردهاند. و احتمالاً با این حملات احساس پیروزی هم میکند!
چه کسانی ممکن است دچار مغالطۀ پهلوان پنبهای در بحث شوند؟ همۀ ما ممکن است در بحث و گفتگوهایمان دچار این مغلطه شویم، اما بد نیست این موضوع را کمی عمیقتر بشکافیم.
لازم است ابتدا افرادی را که آگاهانه و تعمدی از این مغالطه استفاده میکنند با افرادی که ناآگاهانه و غیرعمد دچار مغالطۀ پهلوان پنبهای میشوند تفکیک کنیم. افرادی که ناآگاهانه دچار این مغالطه میشوند اغلب دانش و سواد لازم را برای بحث دربارۀ موضوع ندارند و خودشان هم میدانند که دانششان کافی نیست اما متوجه نیستند که جای اشتباهی را نشانه گرفتهاند. اگر با صبر و حوصله توضیحات بیشتر و بهتری دربارۀ موضوع به این افراد بدهید اغلب متوجه خطایی که مرتکب شدهاند، میشوند.
اما اگر جزو کسانی باشند که فکر میکنند همۀ جوانب بحث یا ادعای مورد نظر را میدانند در حالی که نمیدانند (یعنی نمیدانند که نمیدانند) ادامۀ گفتگو با آنها بهجایی نخواهد رسید.
اما افرادی که آگاهانه سراغ این مغالطه میروند صرفاً دنبال پیروزی در بحث هستند (وقت و انرژی شما با ارزشتر از این است که قرار باشد صرف بحث با این افراد شود!) و میخواهند دلایل خودشان را قوی و استدلالهای شما را ضعیف نشان دهند. همین.