ویرگول
ورودثبت نام
رئوستا.
رئوستا.
رئوستا.
رئوستا.
خواندن ۱ دقیقه·۳ ماه پیش

برایش

مرا ببخش عزیزم

مرا ببخش ، باری دگر

مرا ببخش ، مرا به اغوش بکش

مرا ببخش که هنگام به زبان اوردن( صبح می شود این شب) به لکنت گرفتارم

مرا ببخش که از چشمانت گریزانم

مرا ببخش که مرهم نشدم بر زخمانت

مرا ببخش که نمیتوانم با تو پیمان ببندم که روزی زخم هایت را درمان خواهم کرد

مرا ببخش ، مرا بچرخان و ببوسان که من از تو رنجور ترم

میدانی شرمنده چشمانت شدن چه زهرآگین اِدراکی ست؟

میدانی اینکه نتوانم به تو امید بدهم و بگویم که همه چیز بهتر

خواهد شد که خزان ما هم سر میرسد چگونه پشتم را بر خاک می کوبد؟

مرا ببخش عزیزم

مرا ببخش و بدان ما قوی تر خواهیم شد

سرو و صنوبر ما سبز نخواهد شد اما تنه ای نا تمام علم خواهد کرد

مرا ببخش که به تو مژده ی تبر ها میدهم

مرا ببخش اما این تنه هم روزی به زمین خواهد افتاد

بدان که بانگ زمین خودنش جهان را کَر کند

بدان که بر تن تو نقش ها زنند

تو جاودانه خواهی شد

مرا ببخش و بدان من برایت جنگ به پا میکنم عزیز

گرچه این جنگ هم بی کشته نخواهد بود

۱۱
۰
رئوستا.
رئوستا.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید