ویرگول
ورودثبت نام
رئوستا.
رئوستا.
رئوستا.
رئوستا.
خواندن ۱ دقیقه·۳ ماه پیش

دلدار

آه عزیزم

از نظرم بدترین ظلمی که انسان می تواند در حق خود روا دارد آن است که برای مرهم گزاشتن بر زخم های دشمن منتظر طبیب بماند

آمدن طبیب بر سر مِیِت را چه سود؟

میتوانستی خود دست بر زخمت گزاشته جلوی خون ریزی را گرفته ،خود درمان کنی ! اما چه کردی؟ صبر،صبر،صبر در طلب ناجی!

حق هم داشتی ، ناجی تو به شدت زیبا و دلربا بود تو هم به آسانی دل داده بودی تا بِرُباید اما

دلدار از زخم تو بی خبر بود یا نبود ، نیامد و حالا تو با حجم عظیمی شرمساری به چشمان خود می نگری

به احساساتی که در بنای مستحکم قلب مدفون و متعفن شده اند

دخترکم

ما می توانستیم دست بر زخم خویش نهاده بلند شده و برقصیم و با خون خود جهانمان را بیآراییم اما؟ نشستیم و غرق شدیم در خون و غم و اندوه که چرا طبیب نرسید

چرا دلدار میل به آمدن ندارد

دل را که دارد حداقل در نزدیکی ما دل بدارد و بگذارد خود نیز از دلمان بهره مند شویم

حال که می اندیشم ما اصلا نیازمان به طبیبِ دلدار نبود!

ما نیازمان آیینه بود و بس

غم اندوه
۸
۴
رئوستا.
رئوستا.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید