
سلام و درود به شما کوچهای عزیز.
امروز وارد یکی از عمیقترین و کمیابترین مهارتهای کوچینگ میشویم؛ مهارتی که نه از «تکنیک»، بلکه از بودنِ شما زاده میشود:
رزونانس در کوچینگ.
از شما میخواهم یک دقیقه چشمها را ببندید…
نفس عمیق بکشید…
و خودتان را در مقام کوچی تصور کنید.
همان لحظهای که یک سؤال یا یک سکوت توانست شما را تکان بدهد…
آن لحظه چه چیزی در درونتان لرزید؟
آن همان رزونانس بود.
رزونانس فقط یک واکنش احساسی نیست.
رزونانس یعنی وقتی یک جمله، سؤال یا سکوت، درون فرد مینشیند و او را به فکر یا احساس تازهای میبرد.
این مفهوم در حکمت و عرفان عمیقاً ریشه دارد.
مولانا میگوید:
«چون که با کودک سر و کارت فتاد / پس زبانِ کودکانه باید گشاد»
یعنی اگر بخواهی با درون انسان گفتوگو کنی، باید به فرکانس همان درون بروی.
و این «فرکانس همسو»، همان رزونانس است.
کوچ، در وهلهی اول، حضورش مهمتر از مهارتهایش است.
وقتی ذهن کوچ آرام و خالی از تحلیل، قضاوت و عجله است، او تبدیل به آینهای شفاف میشود.
در چنین لحظهای، کوچی از میان کوچ خودش را میبیند.
«دوستان عزیز، لطفاً یک گفتوگوی دو دقیقهای انجام دهید؛ تنها با یک قانون:
نه جواب دهید، نه تحلیل کنید… فقط حضور داشته باشید.»
پرسش برای بعد از تمرین:
چه چیزی تغییر کرد؟
آیا حس کردید انرژی طرف مقابل را واضحتر میشنوید؟
این نقطه، آغاز رزونانس است.
پرسشهای رزونانسی از ذهن ساخته نمیشوند؛
از سکوت و شهود میآیند.
نمونه پرسشهای رزونانسی:
«کدام بخش از تو این حرف را میزند؟»
«وقتی این را گفتی، چه چیزی در تو تکان خورد؟»
«اگر هیچ ترسی نبود، انتخابت چه میبود؟»
چنین پرسشهایی کوچی را وادار نمیکند فکر کند؛
بلکه کمک میکند ببیند.
یک سؤال معمولی مثل «چرا این کار را کردی؟» را تبدیل کنید به یک پرسش رزونانسی.
در کوچینگ، سکوت یک ابزار عمیق و قدرتمند است.
ما چهار نوع سکوت رزونانسی داریم:
سکوت دعوت → «حرف بزن، من با تو هستم.»
سکوت مشاهده → «اجازه بده لحظه را ببینیم.»
سکوت شهودی → «چیزی در حال آشکار شدن است.»
سکوت تبدیل → «آگاهی در حال دگرگونی است.»
«۳۰ ثانیه سکوت نگه داریم… و فقط حضور داشته باشیم.»
ما ایرانیها فرهنگی سرشار از احساس، همدلی و ظرافت داریم.
به همین دلیل رزونانس احساسی یکی از سریعترین مسیرها برای رسیدن به عمق است.
بازتاب احساسی ابزار کلیدی کوچ رزونانسی است:
«وقتی این را گفتی، صدایت لرزید.»
«حس کردم این بخش برایت مهم بود.»
این بازتابها، کوچی را به لایههای عمیقتر آگاهی میبرد.
در جلسات کوچینگ سازمانی، معمولاً با مقاومتهایی روبهرو میشویم:
مدیر نمیخواهد ضعفش دیده شود.
بیشتر دنبال «راهحل» است تا «آگاهی».
عجله برای نتیجه دارد.
استفاده از پرسشهای هویتی
سکوتهای طولانیتر
بازتاب دقیق احساس و معنای پشت کلمات
نمونه پرسش تکاندهنده:
«اگر نقشت را از دست بدهی، خودت را چگونه تعریف میکنی؟»
این پرسش، لرزش آگاهی ایجاد میکند.
دوستان عزیز،
اگر بخواهم رزونانس را در یک جمله خلاصه کنم، این است:
رزونانس یعنی لحظهای که کوچی، صدای فراموششدهٔ خودش را از دهان شما میشنود.
نه شما چیزی «میگویید»،
نه او چیزی «بهدست میآورد»؛
بلکه حقیقت، حقیقت را صدا میزند.
و این، آغاز تحول است.
هر روز فقط ۵ دقیقه حضور تمرین کنید.
چای بنوشید، اما با حضور.
با کسی صحبت کنید، اما فقط گوش بدهید.
و هر بار که رزونانس را حس کردید، آن را یادداشت کنید.
این تمرینها شما را به یک کوچ رزونانسی تبدیل میکند.
زهرا اسکندری هستم؛ لایفکوچ و بیزنسکوچ، همراه و تسهیلگر رشد فردی و حرفهای برای افرادی که میخواهند زندگی و کسبوکارشان را آگاهانهتر و اثرگذارتر پیش ببرند.
coachh.ir/zahra-eskandari-nasab