معمولا عصرها بعد از کار می روم به یه کافی شاپ، امروز که وارد کافه شدم دیدم بحث و جدلی به پاست ، گویا یکی از دوستان در آنجا که خودش را از طرفداران تتلو معرفی کرد، یهو مورد هجمه های سهمگین نقادی دوستان دیگر قرار گرفت، شنیدن نقدهایشان که البته توام با سرزنش بود برایم جالب آمد، هر چند که دیگران از شخصیت منفی و اعمال غیر اخلافی تتلو بالاخص در اجراهای زنده اش می گفتند و طرز تفکرش را نقد می کردند، در مقابل آن دوست توجه دوستانش را به ویژگی هایی از این فرد جلب می کرد که شاید از دید بقیه دوستانش پنهان ماند مثلا در مورد حقایقی می گفت که در ترانه هایش هر چند مبتذل قصد داشت پیامی را به جامعه مخاطبش یا فن هایش بدهد یا آنکه این دوست عقیده داشت یکی از علت های محبوب بودن تتلو این است که خودش است و نقاب نمی زند و همینطور که داشت از نقاط مثبت شخصیت تتلو دفاع می کرد آنجایش برایم جالب بود که توانست برخی از دوستان منتقدش راهم قانع سازد، حال قضاوت در مورد این فرد بماند، من در حین شنیدن این بحث و جدل بین دوستان به یاد حرف یکی از اساتیدم افتادم که می گفت هر پدیده ای به خودی خود خنثی ست و ارزش گذاری در مورد آن پدیده بسته به برداشت شخصی افراد است و این برداشت منحصر به فرد ما نسبت به هر چیز، متاثر از ویژگی های شخصیتی یا تجارب گذشته ، فرهنگ و ... می باشد ، در واقع ما هستیم که به پدیده های پیرامون خود معنی می بخشیم ، امروز مناظره دوستانمان در کافه در مورد تتلو مصداق همان مفهوم است ، خودم به این نتیجه رسیدم بعضا اگر قضاوت نکنیم خودمان راحتتر هستیم ما می توانیم انتحاب کنیم چیزی را ببینیم یا نبینیم یا بشنویم یا نشنویم قرار نیست رگ گردنمان بابت هر چیزی کلفت شود و اسباب ناراحتی خود و دیگران را ایجاد نمائیم.