حسن گلپور
حسن گلپور
خواندن ۱ دقیقه·۶ ماه پیش

سرنوشت.

به نام خدا.

من در روستایی درشهرستان رودبار به دنیا امدم وتاشانزده سالکی باحیوانات سروکارداشتم وتنها دغدغه زندگیم سیرکردن شکم انهابود.

بله ماروستایی ها به اینکه توانسته ایم اعتماد یک حیوان راجلب کنیم افتخار میکردیم به عنوان مثال درگله دامهایی بودند که خیلی وحشی بودند وازهمه میترسیدند شخصیکه موفق به رام کردن آن میشد بخود میبالید.

داستانم ازجایی شروع شدکه برای ادامه تحصیل درمقطع متوسطه به امام زاده هاشم امدم.

داشتن دوستان ساده خوبه چون یک چیز به انها بدهی میتوانی صد چیز ازانهابگیری.

بنده یک شخص روستایی وکاملا صادق وساده بودم وهمه شکست هایم از ان نشات گرفت وبسیاربخاطر این خصوصیتم ضرر کردم خیلی سعی کردم مانند بقیه سیاست بریزم تاکارخودمرا پیش ببرم اما نتوانستم.دراین دنیا صداقت داشتن شجاعت میخواهد.تمام

خ

مربی وداوررسمی فدراسیون انجمنهای رزمی.پنچاک سیلات
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید