گویا بعد از آن حرفهای سخیف نتانیاهو، اردن به فکر آموزش دفاع از کشور برای عموم افتاده است. این خبر، هول و هراس را به جان دیگر کشورهای عربی و اسلامی هم انداخته است، اما واقعاً جای تعجب دارد! مگر نه اینکه اینها همان پیکرههای بزرگ و بزرگنمای به اصطلاح مسلمانی هستند که سالهاست به خواب زمستانی رفتهاند؟ واقعاً میتوان انتظار داشت که این هیکلهای سنگین، تکانی بخورند و از خودشان و موجودیتشان دفاع کنند؟
ذهنم ناخودآگاه به آن داستان قدیمی میرود؛ حکایت عربی بیابانگرد که شترمرغش مرد. میگویند دور شترمرغِ بیجانش میچرخید و با سوز و گداز، مرثیه میخواند: "شترمرغ عزیزتر از جانم! تو که بالهایت سالم است، چرا بلند نمیشوی؟! تو که پاهایت سالم است، چرا بلند نمیشوی؟! تو که گردنت سالم است، چرا بلند نمیشوی؟!" بیچاره یادش نبود که تمام این اعضا و جوارح سالم هم، بدون روح، نفسی برای بلند شدن ندارند. امروز، حکایت این "کشورهای معلوم الحال اسلامی" هم دقیقاً همین است. تمام پیکرشان سرجایش است، ارتش دارند، ثروت دارند، منابع دارند، اما روح ندارند! روحی از جنس غیرت دینی، از جنس شرافت انسانی و از جنس حماسه.
آن روزها که ندای عِرق عربیشان گوش فلک را کر میکرد، کجا رفت؟ آن غیرت بزرگ و آن حماسه بیمثال جمال عبدالناصری که در وجودشان شعله میکشید، چه شد؟ همه را به هیچ فروختند و هیچ هم نگرفتند. امروز نزدیکترین کشور به غزه، یعنی مصر، حتی یک سنگ به سمت اسرائیل پرتاب نکرده و فقط به طرحهای بیفایده و وهمی برای آتشبس دل خوش کرده است. اینها در حالتی از بیتفاوتی مطلق، تنها نظارهگر جنایتاند.
یاد داستان حجاج بن یوسف ثقفی میافتم. برای کسانی که نمیدانند باید بگویم، حجاج سالها بر کوفه و بصره حکم میراند و سیاستش مشت آهنین بود، به ویژه در برابر شیعیان. مردی قاتل و بیرحم که حتی سر سفرهاش هم دستور به کشتن مخالفان میداد.
میگویند روزی قومی وحشی به مرزهای اسلامی حمله کردند و زنان مسلمان را به اسارت گرفتند. وقتی زنها را با زنجیر به سمت قایقها میبردند، زنی فریاد زد: "یا حجّاج!" این "یا" برای استغاثه بود؛ برای یاری خواستن از حاکم مسلمان. این فریاد به گوش حجاج رسید و غیرتش به جوش آمد. این مرد وحشی، از تخت برخاست و گفت: "یا لبیک!" یعنی "فریاد تو را شنیدم و به یاریات میآیم." سپس لشکر جمع کرد، آن قوم وحشی را تار و مار کرد و حتی مرزهای حکومت مروانی را گسترش داد!
عجیب نیست که این صفت، این غیرت، حتی در وجود قاتلی مثل حجاج هم قابل تقدیر است؟ اما امروز چه داریم؟ مصر چسبیده به فلسطین که حتی یک سنگ هم نینداخته. اردن که هر وقت اوضاع قراشمیش میشود، حریم هواییاش را میبندد و بیطرفی موهومش را فریاد میزند. عربستانی که به جای حمایت از مظلوم، سرگرم "توسعه" است و معلوم نیست در سرش چه سودایی دارد. ترکیهای که منافقانه رفتار میکند و در خفا با دشمن همکاری میکند.
حقاً که دنیای عجیبی است! آدم آرزو میکند حجاج امروز سر از قبر بیرون میآورد و وضعیت را میدید. مطمئنم که از این همه بیغیرتی و بیشرافتی، افسردگی میگرفت و ترجیح میداد به همان برزخ جهنمی خود بازگردد. چه دردناک است دیدن این شترمرغهای بیغیرت که بال و پا دارند، اما روحی برای برخاستن نه!