سِد جواد
سِد جواد
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

یک تجربه

یکی از خنده دارترین حرفهایی که شنیدم این است که بیایید برای یک مجموعه ای برنامه سالانه بریزیم ( البته تا اینجا زیاد بخش خنده دار و بلکم گریه دارش را درک نمی کنیم امّا ) از آن طرف وقتی می بینیم که افرادی که با هدف های به ظاهر خوب و ای کم و بیش معنوی و انسان دوستانه، خیلی به فکر دیگرانند امّا اصلا کاری به کار خود ندارند یعنی برای دیگران، برنامه میریزند امّا با خودشان غریبه اند و به خودشان که می رسد شعارشان این است که هر چه پیش اید خوش آید ما که خندان میرویم!

که همین جا می فهمیم و شستمان خبر دار می شود که این آدم های خوب، یک جای وجودشان نامیزان است و جایی در نرم افزار درونیشان گردی نشسته که اینقدر نمی فهمند که ما اول باید خودمان برای سال خودمان دغدغه داشته باشیم و برنامه ریزی کنیم و ثُمَّ بیاییم و دلمان را برای دیگران به تپش بیندازیم و البته ناگفته روشن است که منظورم رعایت نوعی تعادل است به این معنا که نه از این ور بوم بیفتیم و نه از آن سو سرنگون شویم. یعنی تلاش کنیم و زور بزنیم که اولا اولویت را خودمان قرار دهیم امّا ثانیا دیگران را هم در نظام برنامه های خود بگنجانیم و اینطور هم نباشد که خودمان باشیم و خودمان که این هم نوعی خودخواهی غلط اندر غلط است.




برنامهدیگر دوستیبرنامه سالانه
علاقه مند به نوشتن، مطالعه و تفکر و حرف زدن
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید