#پیشنهاد_مطالعه:
#ایرانشناسی
هویت، فرهنگ و خلقیات ایرانی
نویسنده: #زاگرس_زند
#نشرنگاه_معاصر
۵۰۰صفحه
@MasoudQorbani7 :کانال تلگرام کتاب و نگاه
🔅ایرانشناسی با زاگرس زند
#زاگرس_زند در کتاب خوشخوانِ #ایرانشناسی ، پژوهشی راعرضه داشته که به گفتهی خود حاصل هفده سال دغدغه و سوآل در«جستن ریشههای زوال و انحطاط فکر و تمدن ایرانی در فرهنگ»(ص17) بوده است. او که خود دانشآموختهی ایرانشناسی است؛ سعی داردبا کاوش در درازای تمدنی این خاک، پاسخی بیابد برای چرایی ایستادن ایران در این حال و این نقطه!
کتاب در شانزده بخش سامان یافته و میخواهد هویت، فرهنگ وخلقیات ایرانی را فارغ از خشکاندیشیهای رایج از منظرهای مختلف، چه نگاه بیرونی و چه دید داخلی به واکاوی نشیند و آنچه از گزارشاتش به دست آمده بیواسطه در اختیار خوانندهاش بگذارد و اگر نیاز به تکلمه و نقدی هم هست بدان بپردازد.
زند در همان آغاز مقصودش را از خود و دیگری چنین توضیح میدهد:«مراد من از "خود"، ایرانیِ ساکنِ فلات ایران است، از هر قوم، تبار، زبان و دین و در هردورهی تاریخی یا حتا پیشاتاریخی... همچنین مرادم از "دیگری"، غیرِ ایرانیِ وابسته به اقوام، مردمان یا ملتهایی است که در قالبهای اَنیرانی، تورانی، همسایگان، بیگانگان، رقیبان، دوستان، متحدان یا دشمنان و حتا برخی دیوهای شاهنامه، شناخته و بازنمایی شدهاند..»(ص30)
او که روایت خود در خصوص هویتی ایرانی را، روایتی در کنار دیگر روایتها میداند، معتقد است نمیشود به یک شناخت جامع از ایرانشناسی رسید، مگرآنکه دیدِ دیگران را در کنار دیدِ خود قرار داد و با نقد هر دو طرف افق تازهیی را در این مسیر گستراند!
🔅زند برای ایرانیان نه هویت و روحیّاتِ ذاتی و ازلی ــ ابدی قائل است و نه ایشان را فاقد هویت ملی میبیند؛
نویسنده از هویتِ میانجی«که ازاتفاق، نیرومند و پایدارتر بوده و در بحرانهای تاریخی و پرتگاههای هویتی بیش از هر هویتی دیگری به یاری ما آمده و این فرهنگ و تمدن را زنده نگه داشته و پیشآورده است»(ص40) یاد میکند و آنرا اساس هویت ایرانی میانگارد.
او وقتی از منظرِ خود به گذشتههای دورمان مینگرد، اوستا را مییابد که در آن هم از زاویهی تاریخی و هم جغرافیایی و مردمشناسی، میشود هویت ایرانیانِ آنروزگار را در آن یافت؛
نیز وقتی به ایران باستان به ویژه عصر داریوش نگاه میکند هم هویت شاهنشاهی، دودمانی و قومی(آریایی) و هم عناصری چون اهمیت به معماری و آبادانی و تنوع تیرهها و ... و از همه مهمتر تاکید بر راستی، و دشمنی با دروغگو و ستمگر را میبیند.
همآنجاست که دراشارهیی خلقیات داریوش را هم میتوان شناخت:
«حقجو هستم، تندخو نیستم، بااندیشهام برامیال خود چیرهام. همآورد خوبی هستم بااندیشه و باکردار..»(ص77)
ایران از منظر دیگری در آنروزگار را میتوان در متون وسنگنوشتههای اقوام نزدیک قوم مادها و آریاییها جستجو کرد؛ زند ضمن بررسی این الواح به طور مشخص متون یونانی از فیثاغورث تا کتسیاس را مورد واکاوی قرارداده و این سرزمین را از پنجرهی ایشان به جستجو نشسته است.
🔅اما زاگرس زند یکی از پایههای مهم پژوهش را بر بررسی سفرنامهها گذاشته است و به ویژه درنگاه دیگری این نوشتهها را کمکی غیرقابل انکار در شناخت خویشتن میپندارد.
او در گفتارهایی چند، دورههای مختلف تاریخی را از این منظر واکاوی کرده و باطرح و البته نقد سفرنامههای برجسته وجهی تازه از هویت ایرانی را نمایان ساخته است.
از دورهی سلجوقی سفرنامهی بنیامین، از دورهی ایلخانی مارکوپولو، در دورهی اتابکان ابنبطوط،..و از همه مهمتر که به قول نویسنده بر اساس آن آغاز ایرانشناسی نوین راداشتهایم، بررسی سفرنامهی ژان شاردن در دورهی صفوی است که زند بدان گسترده پرداخته است.
فارغ از فصول درخشان کتاب همچون، بازسازی هویت ایرانی؛ ایرانگرایی آلبویه که خود میتوانست موضوع کتابی مستقل باشد؛ شرقشناسی ونقد آن با محوریت اندیشههای ادوارد سعید به عنوان دیدگاه پایهیی دربحث ایرانشناسی، جای تامل بسیار دارد که نویسنده هم از منظر خویش و هم در نگاه دیگرانی چون مرحوم #سید_جواد_طباطبائی به نقدوشرح این دیدگاهها پرداخت است.
دربخشهای آخرین کتاب نویسنده با دستهبندی نگاههای مثبت ومنفی دیگران به فرهنگ ایران چندین نمونه از این ویژگیها را گسترده واکاویده:
اصالت و کهن بودنِ تاریخ و نژاد، ستایش زبان و ادب پارسی، مَنشها و ویژگیهای نیکایرانی همچون: هوشمندی، شجاعت، ،مهربانی، مدارا و آزاداندیشی دینی و از آنسو بزرگنمایی مَنشهای ناپسند چون چاپلوسی و دورویی، دروغگویی، خرافهباوری و خودبزرگبینی، ستمکشی از زورمندان و ستم به فرودستان، تنبلی، دلالی و... از جملهی این ویژگیهااست که پردامنه به آن پرداخته میشود.
واپسین بخش کتاب نیز نقد نظریهی سازگاری مهندس #مهدی_بازرگان مورد توجه نویسنده است که با تصحیح زاگرس زند الگویی با عنوان سازگاری ــ سازشکاری پیشنهاد داده میشود؛ که جای پرداختن بسیار دارد.