درالزمان قریب(اول شهریور ۱۳۰۸-هفتم مرداد ۱۳۹۹) نویسنده، پژوهشگر، ایرانشناس، زبانشناس، سُغدیپژوه، ادیب، شاعر، مترجم و مدرس دانشگاه بود. فرهنگ سُغدی به سه زبان (سغدی – فارسی- انگلسی) شاخصترین اثر وی بهشمار میرود. قریب از اعضای پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی و از شاگردان زندهیاد استاد محمد معین بود.
✔️رستم در روایات سغدی
✍️بدرالزمان قریب
من تصور میکنم که پهلوانی دلاور به نام رستم در میان اقوام ایرانیتبار قبل از انشعاب آنها به شرق و غرب وجود داشته و رستم کهننمود (archetype) پهلوانی تمام اقوام ایرانی است. از این جهت است که هم سکاها او را میشناختند و هم سغدیها داستانش را به روایت کشیده و نقشش را به تصویر درآوردهاند و هم در میان ایرانیان غربی (مقصود آنهاست که با زبان ایرانی غربی تکلّم میکردند) محبوبیت داشته است.
موضوع دیگری که در زمینۀ ریشهیابی داستان رستم باید مورد بررسی قرار گیرد، موضوع مهاجرتهاست.
ما میدانیم که در نیمۀ دوم قرن سوم میلادی ایرانیانی که بیشتر گرایش مانوی و مسیحی داشتند، به آسیای مرکزی و چین مهاجرت کردند و علّت آن شاید سختگیریهای موبدان زردشتی بود. این مهاجران با خود سنّتهای دینی، فرهنگی و هنری ایران را بدان سامان بردند.
تأثیر عمیق هنر ساسانی در آثار تورفان مخصوصاً در نقّاشیها و کتابنگارههای مانویان و سبک معماری ویرانههای شهر خوچو (چینانچکتت سغدی) نظریۀ مهاجرت جدید را تأیید میکند. امکان دارد که این مهاجران داستانهایی را نیز که در زمان ساسانیان از دوران اشکانیان شناخته شده و محبوب عامه بود، با خود به فرهنگ سغدیان آسیای مرکزی منتقل کرده باشند. در این مورد مانویان بیشترین سهم را داشتند، چه تعدادی داستان با ریشههای هندی، ایرانی و یونانی و حتّی آرامی- سامی در میان متون سغدی پیدا شده است که بیشتر آنها اصل مانوی دارد.
اگر ما میتوانیم فرض کنیم که داستان رستم و سهراب همراه با مهاجرت سکاها از آسیای مرکزی به سیستان آمده است، یا از روایات بومی زرنگان که آمیزهای از فرهنگ باستان شرق ایران است، پیش از آمدن سکاها الهام گرفته است، میتوانیم در جهت عکس آن نیز نظر دهیم که داستان رستم که از زمان گوسانان و نقّالان اشکانی در میان مردم ایران محبوب و شناختهشده بود، با مهاجرت ایرانیان به آسیای مرکزی و چین منتقل شده و در آنجا با روایات بومی عامیانۀ دیگری تلفیق شده است.
آنچه بدین نظریه رنگ تأييد میبخشد، نام رستم در متن سغدی است که صورت آوایی ایرانی غربی دارد و بیشتر به فارسی میانه و پارتی است تا سغدی.
به نقل از:
[دفترچۀ هفدهمین جایزۀ تاریخی و ادبی دکتر محمود افشار، اهداشده به دکتر بدرالزّمان قریب، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۸۷، ص ۲۹-۳۰]