دنیای تولید محتوا همیشه مثل یک سفر ماجراجویانه برای من جذاب بوده؛ سفری که هر لحظهاش پر از یادگیری و خلاقیته؛ اما چیشد و چه فعلوانفعالاتی رخ داد که پا تو این مسیر گذاشتم؟ از یه جایی دیدم که دیگه از شغل قبلیم خسته شدم و میدونستم وقتشه که یه تغییر بزرگ ایجاد کنم. البته یه نکته دیگه هم بود؛ میدونستم که قلم خوبی دارم.
سوال اینجا بود: از کجا باید شروع کنم؟ طبق معمول اولین جایی که برای یادگیری سراغش رفتم یوتیوب بود. "آموزش تولید محتوا" رو سرچ کردم و بعد از دیدن چندتا ویدیو، یک صفحه نظرم رو جلب کرد: "آیدین داریان". اون لحظه که دفترچه یادداشتم رو برداشتم تا نکات ویدیو رو بنویسم، فهمیدم که داریان یه چیز خاص توی آموزش داره! متوجه شدم این مرد دقیقاً میدونه مخاطبش دنبال چی میگرده و چطور باید اونو با خودش همراه کنه. ویدیو رو دیدم و اونقدر شیفته شدم که سریع اینستاگرامش رو پیدا و دنبالش کردم. از اون لحظه، یکی از دنبالکنندههای پروپاقرصش شدم.
اما اون شب بهیادماندنی که مسیر من رو تغییر داد، زمانی بود که آقای داریان شروع فصل چهاردهم باشگاه محتوا رو اعلام کرد. آزمون، ثبتنام، و بعد شروع دوره.
باشگاه محتوا یه دنیای متفاوت بود. مربیها فوقالعاده حرفهای بودن و با حوصله و اشتیاق، نهتنها آموزش میدادن، بلکه ما رو به چالشهای جدی میکشوندن. من معمولاً با دورههای آنلاین ارتباط خوبی نداشتم؛ چون اغلب یه سری مطالب آموزش داده میشه و تمام؛ اما اینجا یه چیز دیگه بود! هر هفته باید دو تا تکلیف، که تو باشگاه بهش میگن "مشق عشق"، توی زمان مشخص تحویل میدادیم. این موضوع باعث میشد علاوهبر محتوای هر جلسه، مدیریت زمان رو هم یاد بگیریم.
یکی از مزیتهای باشگاه محتوا که اونو از بقیه متمایز میکرد، تقسیمبندی بچهها به گروههای کوچیکتر بود. هر گروه یک کمکمربی داشت که واقعاً مثل یه دوست و همراه، هر زمانی از روز اگر سوال یا ابهامی داشتیم، با دلوجون جواب میدادن.
الان، نهتنها مهارتهای تولید محتوا رو بهخوبی یاد گرفتم، بلکه به شبکهای از افراد حرفهای و خلاق دسترسی پیدا کردم که میتونم در آینده باهاشون همکاریهای فوقالعاده ارزشمندی داشته باشم.
این سفر تازه شروع شده و من برای ادامهاش بیش از هر زمان دیگهای هیجان دارم!