ویرگول
ورودثبت نام
Vida Managers
Vida Managers
خواندن ۴ دقیقه·۱ روز پیش

نگاه لاروشفکو به زندگی: ریشه فضائل انسان چیست؟

فرانسوا دو لاروشفکو (François de La Rochefoucauld) یکی از برجسته‌ترین چهره‌های تفکر اخلاقی قرن هفدهم بود که دیدگاهی بدبینانه و روان‌شناسانه نسبت به طبیعت انسان و رفتارهای انسانی داشت. او عمیقاً باور داشت که بسیاری از اعمال انسان، حتی آنهایی که در ظاهر فضیلت مندانه به نظر می‌رسند، ریشه در خودخواهی و خودمحوری دارند. این دیدگاه در کتاب معروف او، "حکمت‌ها و جملات قصار"(Maximes) به شکل جملات کوتاه و نیش‌دار بیان شده است. در ادامه، دیدگاه‌های لاروشفکو را با جزئیات بیشتری بررسی می‌کنیم:

1. خودخواهی به عنوان انگیزه اصلی رفتارهای انسانی

لاروشفکو معتقد بود که خودخواهی(amour-propre) هسته اصلی تمام رفتارهای انسانی است. او استدلال می‌کرد که حتی اعمالی که در نگاه اول به نظر می‌رسد از روی خیرخواهی و فضیلت انجام می‌شوند، در واقع برای برآورده کردن نیازهای خودمحورانه ما هستند. به عبارت دیگر، ما اغلب در پی تأیید، احترام، و ستایش دیگران هستیم، حتی وقتی که رفتارمان ظاهراً از روی خیرخواهی باشد. او می‌گوید:

"آنچه ما فضیلت می‌نامیم، اغلب چیزی جز خودخواهی هنرمندانه نیست."

این جمله به خوبی ماهیت شک‌گرایانه افکار او را نشان می‌دهد، زیرا نشان می‌دهد که او به نیکی خالص در انسان‌ها باور نداشت و حتی اعمال فضیلتمندانه را به شکلی پنهان به خودخواهی مرتبط می‌دانست.

2. ریاکاری و ظاهرسازی

لاروشفکو بر این باور بود که بیشتر انسان‌ها در روابط اجتماعی و زندگی روزمره خود، به نوعی ریاکاری دست می‌زنند. او معتقد بود که ما از ماسک‌های اجتماعی برای پنهان کردن انگیزه‌های واقعی خود استفاده می‌کنیم و تظاهر می‌کنیم که به دیگران علاقه‌مندیم، در حالی که در واقع بیشتر به منافع شخصی خود فکر می‌کنیم. به گفته او:

"ریاکاری ادای فضیلت را در آوردن است، حتی وقتی که ما به آن باور نداریم."

این مفهوم به شدت بر این نکته تاکید دارد که رفتارهای انسان‌ها نه از صداقت، بلکه از تمایل به حفظ تصویر اجتماعی خود نشأت می‌گیرند.

3. فضیلت و ضعف انسانی

در نگاه لاروشفکو، فضیلت‌های انسانی نه تنها اغلب از خودخواهی نشأت می‌گیرند، بلکه از ضعف‌های ما نیز منشأ می‌گیرند. او استدلال می‌کرد که بسیاری از فضیلت‌ها تنها به دلیل ضعف‌ها و ناتوانی‌های ما ظاهر می‌شوند. برای مثال، او معتقد بود که بردباری ما در برابر دیگران اغلب از ناتوانی ما در تغییر شرایط ناشی می‌شود، نه از درک و مهربانی.

یکی از معروف‌ترین جملات او در این زمینه این است:

"آنچه به عنوان فضیلت در ما دیده می‌شود، غالباً نتیجه ضعف‌های ما است."

4. تصور از شانس و سرنوشت

لاروشفکو اعتقادی به این نداشت که انسان‌ها کاملاً قادر به کنترل سرنوشت خود هستند. او به نیروهای خارجی، از جمله شانس، به عنوان عامل‌های مهم در زندگی انسان‌ها نگاه می‌کرد. به نظر او، بسیاری از موفقیت‌ها و شکست‌های ما به شانس و تصادف مربوط می‌شوند، نه به توانایی‌ها یا اخلاقیات ما. او می‌گوید:

"شانس بیشتر از عقل در امور انسانی تاثیرگذار است."

5. نقد عشق رمانتیک

لاروشفکو نگاه تیز و منتقدانه‌ای به عشق رمانتیک داشت. او باور داشت که عشق نیز نوعی از خودخواهی است و احساسات عاشقانه در نهایت به دنبال ارضای نیازهای فردی ما هستند. او در مورد عشق می‌گوید:

"عشق بیشتر از اینکه دو نفر را به هم متصل کند، ناشی از نیازی است که هر فرد به ارضای خود دارد."

او عشق را به عنوان احساسی ناپایدار می‌دید که تحت تأثیر هوس‌ها و تمایلات شخصی است و اعتقاد داشت که بسیاری از روابط عاشقانه در واقع نتیجه خودخواهی دوطرفه هستند.

6. تقدیر و تأثیر اتفاقات روزمره

لاروشفکو به تقدیر و نیروهای خارجی که زندگی ما را تحت تأثیر قرار می‌دهند، اهمیت زیادی می‌داد. به عقیده او، بسیاری از اتفاقات زندگی خارج از کنترل ما هستند و حتی بهترین برنامه‌ریزی‌ها و تلاش‌ها ممکن است با یک اتفاق ناگهانی بی‌ثمر شوند. او در این باره می‌گوید:

"ما به شانس و تصادف بیش از تدبیر و برنامه‌ریزی وابسته‌ایم."

این دیدگاه او به نوعی نگاهی تقدیرگرا به زندگی را منعکس می‌کند که در آن تلاش‌های انسانی همواره در برابر نیروهای غیرقابل پیش‌بینی قرار می‌گیرند.

7. فضیلت در خدمت اجتماع یا فرد؟

لاروشفکو به این موضوع اشاره می‌کند که فضیلت‌های اجتماعی و فردی ممکن است همواره با یکدیگر همسو نباشند. به عبارت دیگر، آنچه در سطح اجتماعی به عنوان فضیلت شناخته می‌شود، ممکن است در سطح فردی به نفع خودخواهی شخص باشد. او این نکته را اینگونه بیان می‌کند:

"بسیاری از فضیلت‌های اجتماعی تنها پوششی برای منافع فردی هستند."

این نگرش او به این معناست که در بسیاری از موارد، افراد از فضایل اجتماعی استفاده می‌کنند تا به خودشان سود برسانند، حتی اگر در ظاهر به دیگران کمک کنند.

8. نگرش بدبینانه به اخلاق انسانی

لاروشفکو به شدت از اخلاق انسانی انتقاد می‌کرد و بر این باور بود که انسان‌ها تمایلی به پیروی از اصول اخلاقی به صورت خالصانه ندارند. او معتقد بود که در نهایت، بیشتر افراد به دنبال منافع شخصی هستند و هرچند که ممکن است ظاهراً به ارزش‌ها و اصول اخلاقی پایبند باشند، در حقیقت این پایبندی‌ها اغلب برای حفظ تصویر اجتماعی یا رسیدن به اهداف خودخواهانه است.

جمع‌بندی:

دیدگاه‌های لاروشفکو به شدت بدبینانه و نقادانه بودند. او بر این باور بود که بیشتر رفتارهای انسانی از خودخواهی نشأت می‌گیرند و ما اغلب از ماسک‌های اجتماعی برای پنهان کردن انگیزه‌های واقعی خود استفاده می‌کنیم. فضیلت، عشق، و حتی موفقیت‌های ما در نهایت به نفع خودمان و از روی خودمحوری هستند. نوشته‌های او نمایانگر دیدگاهی بدبینانه به طبیعت انسان و اخلاقیات است، اما همین بدبینی باعث شده تا افکار او همچنان مورد توجه قرار بگیرند، چرا که نگاه تیزبینانه‌ای به نقایص و تناقض‌های انسانی ارائه می‌دهند.

حمید رهام www.vidamanagers.com

زندگیلاروشفکوحمید رهامفضائل انسانیwww vidamanagers com
شرکت ما در حوزه مشاوره مدیریت دانش، تفکر طراحی، منابع انسانی و توسعه فعالیت می کند. بخش توسعه شرکت به توسعه فردی، توسعه سازمانی و توسعه اجتماعی تقسیم می شود.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید