در فرهنگ و تاریخ ادبیات کهن ما داستانی وجود دارد که بسیار حکیمانه روایت گردیده و تأمل برانگیز است و ناخواسته آدمی را به اندیشه ذی شعور خداباوری وامیدارد .
روستایی بود که در آن شخصی زاهد و عارف زندگی می کرد و شهره عام و خاص بود که اهل سلوک و تقواست ،روزی از روزهای زمستان ناگهان باران مهیبی شروع به باریدن گرفت آنقدر شدید و شدید تر شد که همه جای روستا را آب فرا گرفت و مردم سراسیمه و به اجبار شروع به کوچیدن به خارج از روستا و به ارتفاعات پناه می بردند در همین حین مرد خیراندیشی با اسب خود سراغ مرد عارف آمد و گفت آماده شو تا سوار اسبم کنم و روستا را ترک کنیم در غیر این صورت زنده نخواهی ماند مرد عارف گفت ترک سکنی نخواهم کرد آن کس که خالق من است حافظ من نیز خواهد بود. تا اینکه شدت باران فزونی یافت و بخشی از خانهها را آب فرا گرفت در همین حین بار دیگر مردی با تجربه و جهاندیده که به پیامد سیل و باران واقف بود با کامیون خود به امداد پیران ده از جمله مرد عارف شتافت که نجاتش دهد بازهم مرد عارف پاسخ پیشین را تکرار نمود که هر آن کس که خالق من است حافظ من نیز خواهد بود و چنانچه بارش فزونتر یابد به پشت بام خواهم رفت و نپذیرفت نجات یابد. تا اینکه آب همه روستا را فرا گرفت و مرد عارف به ناچار به پشت بام خانه خود رهید و در همین گیر و دار نیروهای امداد و نجات دولتی با بالگرد به یاری مردم شتافتند و از جمله سراغ مرد عارف آمدند،که مرد عارف به نیروهای امداد و نجات نیز همان سخن پیشین را تکرار نمود و سوار بالگرد نشد تا از مرگ حتمی رهایی یابد تا اینکه دید تمام خانه ها در آب فرو رفته اند و پایان زندگی برایش محرز و مسلم گردیده. در این برزخ نمادین شروع به شیون و زاری به درگاه خداوند نمود که ای خداوند کریم، بیهوده عمرم را به عبادتت سپری کردم در حالی که فراموشم کردی در این فضا شرایط خاصی برای خداوند حاکم گشته بود که چگونه پاسخی به مرد عارف بدهد که به جهل و ناآگاهی خود واقف گردد زین سبب خداوند به زبان آمد و خطاب به مرد عارف گفت ای مرد زاهد و حق طلب ، خداوند همیشه با تو همراه است این نقص بینش تو از خداوند است که دستخوش فلاکت و گمراهی گشتی آن سوار بر اسب، آن مرد کامیون سوار ، آن بالگرد و امداد نجات را من فرستاده بودم ولی تو کور ذهن و گمراه بودی که خداوند را در جای دیگری جستجو می کردی .حال قصد صاحب قلم از نقل داستان مذکور این است که در این کهن دیار ایران زمین که طی تاریخ همیشه به دنبال خداوند و عنایت های لایزال او بوده ایم و همیشه صدایش می کردیم که به فریاد ما برسد و ما را از شر دشمن ، از شر ظلم و ستم ، از شر کینه و نخوت رهایی دهد زین سو شاید روزی خداوندگار هستی برای مردم سرزمین ایران زمین زبان به سخن خواهد گشود و دردمندانه خواهد گفت ای مردمان کورذهن و خداناباور کجا به دنبال من بودید !! شما به دنبال خدایان ساختگی خود بودید و برای آگاهی بخشی و عریان ساختن جهل ما،آتشین خواهد گفت که اگر برای رهایی تان مرا صدا میزدید من هم لبیک میگفتم و برایتان مولانا ها، سعدی ها، حافظ ها، فردوسی ها، نادر ها، امیرکبیر ها، رضاشاه ها، علامه طباطبایی ها، عبدالکریم سروش ها، محمد مجتهد شبستری ها، مصطفی ملکیان ها، محسن رنانی ها ، اباذری ها ، بیژن عبدالکریمی ها، محمد فاضلی ها و....را من در بین شما ها قرار دادم ، به من بگویید با آنها چه کردید؟ که حتی بر اساس اظهار نظر اندیشمندان و فرهیختگان اهل هنر ایران و جهان که معترفند در این سرزمین هر یکصد سال ، یک شجریان پا به عرصه وجود می گذارد و به راستی ما با او چه کردیم.. !!.لذا خداوند خواهد گفت مگر، نابخردی ها، کج بخردی های شما را من باید پاسخگو باشم شما اندیشمند ستیز و شایسته آزار و نخبه کشید ، شما ملتی حقارت دوست و حقارت طلبید خود خواسته را تدبیر نیست من برای شما مردمان ایران زمین مشفق ترین و خیراندیش ترین نخبگان را فرستادم با آنها چه کردید ؟!به جای حمایت و بهره وافی از وجودشان یا آنها را کشتید یا دربندشان کردید یا فراریشان دادید من در واقعیت عینی هم خدای شما ایرانیان هستم و هم خدای ژاپنی ها و هم کره ای ها و هم اروپاییها ،شما خود لایق این گونه زیستنید و تعلق خاصی به چنین سرنوشتی دارید به دنبال علل انحرافی نباشید ریشه حقارت و شوربختی را در خداناباوری خود جستجو کنید دست از سر من خداوند بردارید، راه من با شما همسو نیست، من خداوند از بندگانی چون شما ننگ و عاردارم و چنانچه در روزگار حاضر حتی پیامبری در بین شما نازل کنم او را محاکمه و منعزل خواهید ساخت چون خداباوری در وجود شما ایرانیان مضمحل گردیده ،علیرغم اینکه با خدائیت خویش دردمند سرنوشت کودکان و نونسلان و انسان های شریف و عزت مند سرزمین شما و دختران و زنان مظلوم و مهجور و مغضوب که در چنگال ناخداناباوری و کج اندیشی شما مردمان گرفتارند رنج فراوان می برم و با تمام خدائیت خود مانده ام که با شما مردمان کج مدار چگونه عمل کنم ،که روح خداوندی در وجودتان است و از آن غافلید و تا آلودگیهای روحی شما مردمان تلطیف نیابد محتوم به همین سرنوشت خواهید بود....
چنانچه مقاله فوق موردپسند وتایید شما سروران قرار گرفت برای دوستان فرهیخته خود نیز ارسال نمائید.سپاس و بدرود
✅لینک کانال بنده در تلگرام:
https://t.me/mamanomiidd
✅لینک پیج بنده در اینستاگرام:
elyas_sheikhi_mamanomiidd