✅به قلم:الیاس شیخی
نیمه دوم اسفند۱۴۰۰
به مناسبت نوروز سال۱۴۰۱
*این نیم شبان کیست چو مهتاب رسیده*
*پیغامبر عشق است و ز محراب رسیده*
*((مولانا))*
نوروز درفش فرهنگ و تمدن ایران زمین است و یکی از کهن ترین جشن های ایرانی است که از فراسوی هزاره ها می آید. بر اساس نظریه سازمان علمی فرهنگی جهانی سازمان ملل ((یونسکو)) ، نوروز کهنسالترین آیین ملی در جهان است و صراحتاً اشاره دارد که تنها رخداد جهانی است که اوج کمال همنشینی انسان با طبیعت می باشد و سفره هفت سین را نمادین ترین، سفره بر روی عالم می داند که در هنگام نو شدن طبیعت و بهار گسترده میشود که نماد گستره زمین است
آنچه بر این سفره می نهیم نماد داده ها و آفریده های اهورایی است.
نوروز برای ایرانیان یک گنجینه ارزشمند و ماندگار فرهنگی است و پاسداشت این فرهنگ کهن و غنی که ریشه در تمدن اسطورهای ما دارد،منجر به یک همگرایی ملی در عینیت بخشیدن به آرمانهای ملی می گردد و پیامد آن اعتماد به نفس ملی را پدیدار می نماید.
بنابراین غنای فرهنگ و تمدن ، زایش هویتی را در پی دارد که بلند پروازی ملتی را تحریک میکند
زین سو فرهنگ نوروزقدرت جادویی دارد چونکه بنیان آن در جانمایه آدمی و ضمیر طبیعت خلاصه شده است شاید بدین دلیل باشد که طی تاریخ این سرزمین ، هیچ فرهنگ و هنر ستیزی ، نتوانسته درآن بازدارندگی و تقابل ایجاد نماید و یقینا همین راز نهانی در کالبد آن است که در بین آدمیان،مهربانی و همدلی و نوع دوستی را مرتب می سازد. چون این فرهنگ غنی با روح انسان آمیخته گشته برای همین رنگ و بویی جادویی بخود گرفته و دریچهای شده برای شوق زیستن و به دنبال رویاهای خود گشتن و ایجاد میل درونی برای تغییر یافتن،متحول شدن و رویکرد انتقادی به خود گرفتن و ایستادن در مقابل ظلم و تحجر که همیشه سعی در کنترل ما داشتند از این رو پاسداشت فرهنگ و هنر بهترین سلاح در مقابل تعصب و عقاید تحریف شده است و همچنین طی تاریخ ، همین فرهنگ و تمدن ، دشمن طبیعی همه دیکتاتورهای متعصب و متحجر بوده است.
پس گوهر اصلی ایرانیت ما همین نوروز باستانی است که ما را خوش برند ساخته و این افتخار را مدیون نیاکانیم. اکنون که مترصد ورود به سال جدید و قرن جدید می باشیم و چند روزی از قرن چهاردهم باقی نمانده، باید اندیشه کنیم که ایران زمین در چشم انداز کلان و در مقایسه با اوضاع کنونی جهان حاضر در یک برهه خاص تاریخی قرار گرفته است
ما ایرانیان در عصر حاضر از اصل و هویت خود دور گشتیم.نوشدن را در بیرون جستجو می کنیم در حالی که باید تمامی مساعی خود را به کار گیریم که در سال جدید و قرن جدید از درون نو و تازه شویم و تا ضمیر مان نو و تازه نشود،عید بیخاصیت و بی اثر خواهد بود و تمامی نعمت های عالم کهنه مینماید و رنگ تازه ای به خود نمی گیرد.
ما در قرن جدید دیگر نباید به هر چیز کهنه رضایت دهیم حتی:
*ایمان کهنه*
*عقیده کهنه *
*خدای کهنه *
*آرزو و رویای کهنه *
بلکه باید بکوشیم که نو شدگی و تازگی در ایمان ما رخ دهد. آدمی وقتی از درون نو و تازه میشود عید به تمام معنا تحقق می پذیرد پیامد رخداد تحول از درون دو اتفاق شگرف را منجر می گردد :
*✅عنوان مقاله
*سمبولیسم ایرانی**
*((گذشته ، حال ، آینده))*
✅به قلم:الیاس شیخی
نیمه دوم اسفند۱۴۰۰
به مناسبت نوروز سال۱۴۰۱
*این نیم شبان کیست چو مهتاب رسیده*
*پیغامبر عشق است و ز محراب رسیده*
*((مولانا))*
نوروز درفش فرهنگ و تمدن ایران زمین است و یکی از کهن ترین جشن های ایرانی است که از فراسوی هزاره ها می آید. بر اساس نظریه سازمان علمی فرهنگی جهانی سازمان ملل ((یونسکو)) ، نوروز کهنسالترین آیین ملی در جهان است و صراحتاً اشاره دارد که تنها رخداد جهانی است که اوج کمال همنشینی انسان با طبیعت می باشد و سفره هفت سین را نمادین ترین، سفره بر روی عالم می داند که در هنگام نو شدن طبیعت و بهار گسترده میشود که نماد گستره زمین است
آنچه بر این سفره می نهیم نماد داده ها و آفریده های اهورایی است.
نوروز برای ایرانیان یک گنجینه ارزشمند و ماندگار فرهنگی است و پاسداشت این فرهنگ کهن و غنی که ریشه در تمدن اسطورهای ما دارد،منجر به یک همگرایی ملی در عینیت بخشیدن به آرمانهای ملی می گردد و پیامد آن اعتماد به نفس ملی را پدیدار می نماید.
بنابراین غنای فرهنگ و تمدن ، زایش هویتی را در پی دارد که بلند پروازی ملتی را تحریک میکند
زین سو فرهنگ نوروزقدرت جادویی دارد چونکه بنیان آن در جانمایه آدمی و ضمیر طبیعت خلاصه شده است شاید بدین دلیل باشد که طی تاریخ این سرزمین ، هیچ فرهنگ و هنر ستیزی ، نتوانسته درآن بازدارندگی و تقابل ایجاد نماید و یقینا همین راز نهانی در کالبد آن است که در بین آدمیان،مهربانی و همدلی و نوع دوستی را مرتب می سازد. چون این فرهنگ غنی با روح انسان آمیخته گشته برای همین رنگ و بویی جادویی بخود گرفته و دریچهای شده برای شوق زیستن و به دنبال رویاهای خود گشتن و ایجاد میل درونی برای تغییر یافتن،متحول شدن و رویکرد انتقادی به خود گرفتن و ایستادن در مقابل ظلم و تحجر که همیشه سعی در کنترل ما داشتند از این رو پاسداشت فرهنگ و هنر بهترین سلاح در مقابل تعصب و عقاید تحریف شده است و همچنین طی تاریخ ، همین فرهنگ و تمدن ، دشمن طبیعی همه دیکتاتورهای متعصب و متحجر بوده است.
پس گوهر اصلی ایرانیت ما همین نوروز باستانی است که ما را خوش برند ساخته و این افتخار را مدیون نیاکانیم. اکنون که مترصد ورود به سال جدید و قرن جدید می باشیم و چند روزی از قرن چهاردهم باقی نمانده، باید اندیشه کنیم که ایران زمین در چشم انداز کلان و در مقایسه با اوضاع کنونی جهان حاضر در یک برهه خاص تاریخی قرار گرفته است
ما ایرانیان در عصر حاضر از اصل و هویت خود دور گشتیم.نوشدن را در بیرون جستجو می کنیم در حالی که باید تمامی مساعی خود را به کار گیریم که در سال جدید و قرن جدید از درون نو و تازه شویم و تا ضمیر مان نو و تازه نشود،عید بیخاصیت و بی اثر خواهد بود و تمامی نعمت های عالم کهنه مینماید و رنگ تازه ای به خود نمی گیرد.
ما در قرن جدید دیگر نباید به هر چیز کهنه رضایت دهیم حتی:
*ایمان کهنه*
*عقیده کهنه *
*خدای کهنه *
*آرزو و رویای کهنه *
بلکه باید بکوشیم که نو شدگی و تازگی در ایمان ما رخ دهد. آدمی وقتی از درون نو و تازه میشود عید به تمام معنا تحقق می پذیرد پیامد رخداد تحول از درون دو اتفاق شگرف را منجر می گردد :
1_ اندیشه ها نو می شوند
2_انگیزه ها نومی شوند.
پس ما زمانی عید حقیقی را تجربه خواهیم کرد که ابتدا سراغ عنصر های مهم ساختاری درون خود برویم و آنها را نو و تازه کنیم
نو کردن ایمان،
نو کردن وجود آدمی
که در واقع همان ایمان است. لذا ایمان سرمایه زندگی آدمی است ایمان یعنی عهدی که انسان با خدا دارد،ایمان یک پیمان مقدس است.
بدین سبب تجدید این عهد و پیمان و نو کردن ایمان عین نو کردن وجود آدمی است پس عید واقعی به مفهوم شکوفایی و فربهی گوهر جان و فزونی بصیرت و روشنایی معنا میشود بنابراین وقتی از درون نو و تازه می شویم خود بخود بیرون ماهم نو و تازه می گردد. پس *قرن جدید *
*ایمان جدید*
*عقل جدید *
*روشهای جدید*
*اندیشه های جدید *
*و رویکرد های جدید*
را از ما می طلبد
چنانچه بخود نجنبیم و تحول درونی را طالب نباشیم،صدر تاریخ ما ذیل تاریخ جوامع مترقی جهانی قرار خواهد گرفت.
ما طی قرون اخیر در یک جبر خود ساخته دست و پا زده ایم و منصفانه بگویم هیچ عملکرد قابل دفاعی برای آیندگان نداریم و نسخههای موجود ما پاسخگوی نیازها ، رویاها و خواستههای به جا و عقلانی نسل حاضر نخواهد بود مگر آنکه اندیشه کنیم و با عزمی ملی به تغییر بنیانی درونی اقدام عاجل به عمل آوریم. ما تاکنون اینگونه عمل می کردیم برای خودمان دایرهای امنی ساخته و آمال و رویاهایمان را در محدوده همین دایره پرداختهایم و از تغییر و تحول و بهبود ترس داشته ایم و بیرون از دایره را نقطه خطر تصور کرده ایم غافل از آنکه دایره خود ثقل خطر است که شوربختانه زیر سایه های شوم همین نقطه خطر ماوا گزیده ایم.
راقم سطور در پایان از تک تک هم میهنان گرانمایه درخواست دارد و یاری میطلبد، بیایید همت گماریم و پایان دیگری را اغاز کنیم و با عشق به هویت و ایرانیت خود سور آواز و شور آغاز دیگری را در این سرزمین آشکار سازیم تا بلکه آیندگان اندکی برما ببالند و مفتخر باشند
*والسلام*
✅لینک کانال در تلگرام:
https://t.me/mamanomiidd
✅لینک پیج در اینستاگرام:
https://instagram.com/elyas_sheikhi_mamanomiidd?igshid=138sdaowqluzs
چنانچه مقاله فوق موردتایید شما سروران قرار گرفت برای دوستان فرهیخته خود نیز ارسال نمائید.سپاس و بدرود
2_انگیزه ها نومی شوند.
پس ما زمانی عید حقیقی را تجربه خواهیم کرد که ابتدا سراغ عنصر های مهم ساختاری درون خود برویم و آنها را نو و تازه کنیم
نو کردن ایمان،
نو کردن وجود آدمی
که در واقع همان ایمان است. لذا ایمان سرمایه زندگی آدمی است ایمان یعنی عهدی که انسان با خدا دارد،ایمان یک پیمان مقدس است.
بدین سبب تجدید این عهد و پیمان و نو کردن ایمان عین نو کردن وجود آدمی است پس عید واقعی به مفهوم شکوفایی و فربهی گوهر جان و فزونی بصیرت و روشنایی معنا میشود بنابراین وقتی از درون نو و تازه می شویم خود بخود بیرون ماهم نو و تازه می گردد. پس *قرن جدید *
*ایمان جدید*
*عقل جدید *
*روشهای جدید*
*اندیشه های جدید *
*و رویکرد های جدید*
را از ما می طلبد
چنانچه بخود نجنبیم و تحول درونی را طالب نباشیم،صدر تاریخ ما ذیل تاریخ جوامع مترقی جهانی قرار خواهد گرفت.
ما طی قرون اخیر در یک جبر خود ساخته دست و پا زده ایم و منصفانه بگویم هیچ عملکرد قابل دفاعی برای آیندگان نداریم و نسخههای موجود ما پاسخگوی نیازها ، رویاها و خواستههای به جا و عقلانی نسل حاضر نخواهد بود مگر آنکه اندیشه کنیم و با عزمی ملی به تغییر بنیانی درونی اقدام عاجل به عمل آوریم. ما تاکنون اینگونه عمل می کردیم برای خودمان دایرهای امنی ساخته و آمال و رویاهایمان را در محدوده همین دایره پرداختهایم و از تغییر و تحول و بهبود ترس داشته ایم و بیرون از دایره را نقطه خطر تصور کرده ایم غافل از آنکه دایره خود ثقل خطر است که شوربختانه زیر سایه های شوم همین نقطه خطر ماوا گزیده ایم.
راقم سطور در پایان از تک تک هم میهنان گرانمایه درخواست دارد و یاری میطلبد، بیایید همت گماریم و پایان دیگری را اغاز کنیم و با عشق به هویت و ایرانیت خود سور آواز و شور آغاز دیگری را در این سرزمین آشکار سازیم تا بلکه آیندگان اندکی برما ببالند و مفتخر باشند
*والسلام*
✅لینک کانال در تلگرام:
https://t.me/mamanomiidd
✅لینک پیج در اینستاگرام:
https://instagram.com/elyas_sheikhi_mamanomiidd?igshid=138sdaowqluzs
چنانچه مقاله فوق موردتایید شما سروران قرار گرفت برای دوستان فرهیخته خود نیز ارسال نمائید.سپاس و بدرود