در کار با شرکت های کوچک 10 تا 30 کارمند، نیاز به تقویت یک تیم محتوای ناب را درک کرده ام. تئوری من این است که برای تشکیل یک تیم محتوای ناب عالی برای یک شرکت کوچک تا متوسط فقط به سه نقش نیاز دارید.
هر شرکتی باید یک مدیر بازاریابی اختصاصی داشته باشد. اگر این یک شرکت کوچک و کوچک باشد، مدیر عامل ممکن است این نقش را ایفا کند، اما من فکر میکنم این اشتباه است که یک شخص اختصاصی جدا نداشته باشیم. اگر شرکت شما حداقل 50 هزار دلار درآمد سالانه به ارمغان می آورد، باید بتوانید از عهده یک مدیر بازاریابی اختصاصی برآیید.
مدیر عامل باید کسی را داشته باشد که بتواند با او صحبت کند و بتواند بقیه فرآیند بازاریابی را مدیریت کند.
یک مدیر عامل زمانی برای مدیریت بازاریاب ایمیل، متخصص سئو سایت، متخصص جستجوی پولی، طراح، نویسنده محتوا، بازاریاب ورودی، شخص رسانه های اجتماعی و غیره ندارد. اگر برای همه کسانی که ساعات محدودی کار می کنند، پیمانکاران استخدام کند. ، هنوز سربار مدیریت وجود دارد.
بنابراین، مدیر عامل باید یک مدیر بازاریابی را برای مدیریت همه آنها تعیین کند، یا اینکه یک تیم بازاریابی را با یک آژانس منعقد کند . مدیریت فرآیند بازاریابی یک بازی شعبده بازی دائمی است. مدیر عامل همچنین نمی تواند مسئولیت تیم فروش، تولید، صحبت با سرمایه گذاران، مدیریت امور مالی و موارد دیگر را بر عهده داشته باشد و همه اینها را به درستی انجام دهد.
ایجاد یک تیم محتوای ناب
نظریه من برای تیم محتوای ناب شامل موارد زیر است:
یک بازاریاب ورودی SEO، تجزیه و تحلیل، ایمیل، جستجوی پولی، رسانه های اجتماعی
یک طراح
یک نویسنده/ویراستار
یک تیم محتوای ناب ایجاد کنید
بخش فراموش شده این اغلب نویسنده است. کپی رایتینگ بسیار مهم است. با انفجار بازاریابی محتوا و بازاریابی دیجیتال عمومی، نویسنده بخش اصلی این امر است. اما اغلب فراموش می شوند. نویسنده باید لحن ارتباطات شرکت را تنظیم کند و با بازاریاب ورودی کار کند. بازاریاب باید مقداری نوشتن نیز انجام دهد، اما تمرکز اصلی باید بر استراتژی کلی و سپس اجرا بر روی کانال های فردی و همچنین تجزیه و تحلیل و گزارش باشد.
هنگامی که محتوای عالی ایجاد می کنید، بدون یک طراح در تیم خود خیلی پیشرفت نمی کنید. شما باید کتابهای الکترونیکی استثنایی، پستهای وبلاگ طولانی، تصاویر رسانههای اجتماعی فریبنده و ایمیلهای جذاب تولید کنید. طراح در یک حلقه بازخورد فشرده با بازاریاب و نویسنده همکاری می کند. اغلب، طراح یک نویسنده نیست و نباید وظیفه نوشتن محتوای طرح های خود را بر عهده بگیرد. آنها هم نمی خواهند.
بازاریاب باید روی تعیین استراتژی سئوسایت برای شرکت، اجرای آن استراتژی و آزمایش کانال های مختلف کار کند. آنها باید در مورد عملکرد گزارش دهند و با مدیر عامل در مورد بودجه و استراتژی سطح بالا کار کنند. اگر از پیمانکاران یا آژانس ها استفاده می کنید، پول با بازاریاب متوقف می شود که باید تایید نهایی و بررسی را داشته باشد.
من معتقدم این اشتباه است که سعی کنیم در این سه موقعیت در یک شرکت صرفه جویی کنیم. مهم نیست که چه اتفاقی می افتد، اگر شرکت شما می خواهد رشد کند، اگر کمتر از 50.000 دلار در سال در فروش و حاشیه سود خالص خود انجام می دهید، باید 7 تا 8 درصد از درآمد ناخالص خود را برای بازاریابی و تبلیغات خرج کند. هزینه ها - در محدوده 10 تا 12 درصد است. با این وجود که میخواهید در مورد بودجه بازاریابی خود تصمیم بگیرید، مطمئن شوید که روش قابل اعتمادی را برای تصمیمگیری انتخاب کردهاید و فقط تصمیم نمیگیرید که پس از پرداخت هزینههای دیگر، چه چیزی را میتوانید بپردازید.
دو میلیون دلار در کسب و کار درآمدی شما با 2000 دلار در ماه به بازاریابی خیلی سریع رشد نمی کند. رقبای شما ضعف شما را می بینند و بیشتر از شما خرج می کنند.
برای اینکه کار خود را به خوبی انجام دهند، اعضای تیم شما باید روی آنچه در آن مهارت دارند تمرکز کنند. هر کسبوکار کوچکی به کارمندانش نیاز دارد که چندین نقش را بازی کنند، اما مدیر عامل باید اطمینان حاصل کند که این نقشها بهمحض اینکه توانایی پرداخت آن را دارند برای رقابت در این دنیای وسواسدار بازاریابی محتوا، به درستی انجام میشوند.