رضا عطایی
رضا عطایی
خواندن ۳ دقیقه·۳ ماه پیش

حزب‌ُالله و حزبِ‌وَحدت


عبدالعلی مزاری-دبیرکل حزب وحدت- و سیدعباس موسوی -دبیرکل حزب‌الله- در جریان کنفرانسی در تهران سال ۱۳۶۹ هجری خورشیدی
عبدالعلی مزاری-دبیرکل حزب وحدت- و سیدعباس موسوی -دبیرکل حزب‌الله- در جریان کنفرانسی در تهران سال ۱۳۶۹ هجری خورشیدی



‍ "حزب‌الله و حزب‌وحدت"
چند شب پیش، دوستی از ارتباط حزب‌الله و سیدحسن‌نصرالله با افغانستان و شیعیان افغانستان پرسشی کرد که چیزی در چنته برای عرضه نداشتم -این خود می‌تواند موضوع بررسی جالبی برای اهل پژوهش باشد- بعد از آن که مشغول گشت‌وگذار شبکه‌های اجتماعی بودم به این عکس که توسط برخی از کاربران افغانستان -بدون تردید هزاره- بر خوردم که "عبدالعلی مزاری" و "سیدعباس‌موسوی" را در کنار هم نشان می‌دهد و بهانه‌ نگارش این یادداشت شد.
بدون تردید افغانستان و لبنان دارای دو فضای مجزا و متفاوت از یکدیگرند که اولی بیشتر به رنگ و بوی قومی آراسته است و در دومی بیرق مذهب اهتزار بیشتری دارد. از همین‌روی در کلمات قصار مزاری "دیگر هزاره‌بودن جُرم نباشد" دال مرکزی در فهم اوست و در سیدعباس و سیدحسن "عاشورا و کربلا".
شاید همین خَلط مبحث و نگاه هم بوده که هم نحوه تعامل جمهوری اسلامی را در خصوص تحولات افغانستان دوره حکومت مجاهدین دچار فراز و نشیب‌هایی می‌کند و هم نگاه و تعامل سایر احزاب جهادی با هزاره‌ها را. برای مثال، با اینکه اظهرمن‌الشمس است که مهم‌ترین حامی مزاری و حزب‌وحدت کیست! اما بعد از شهادت مزاری، رهبر معظم انقلاب اسلامی، پیام تسلیتی صادر نمی‌کند و یا اینکه تا همین چند سال پیش، مزاری در ایران، کاملا بایکوت بوده است.
از آن طرف هم در فیلم مصاحبه‌ای که مستند از "آمرصاحب" وجود دارد، مسعود -نقل به مضمون- می‌گوید "جمهوری اسلامی می‌خواست از غرب کابل، جنوب لبنان دیگری بسازد که ما بحمدالله نگذاشته‌ایم".
این‌ها و صدها مورد ریز و درشت دیگر این‌چنینی هستند که اگر نسل ما می‌خواهد طرح نو در تاریخ و هویت خویش در اندازد، باید به کندوکاو آن بدون هیچ‌گونه سوگیری و با رویکرد بازخوانی انتقادی-تحلیلی بپردازد.
اگرچه به زاویه دید و نگاه‌مان هم بستگی دارد و آنچه که در این نبشته به عنوان "نقد" و "ضعف عمل‌کردِ مزاری" تعبیر و تحلیل می‌شود؛ از دریچه نگاه دیگری، به عنوان نقطه قوت کارنامه مزاری تجلیل شود.
مزاری مطمئنا از صادق‌ترین رهبران در طول تاریخ بوده است که هزاره‌ها آن را تجربه کرده‌اند و میزان تدیّن و تقیّد دینی-مذهبی‌اش هم بر همگان -چه موافق و چه مخالف- عیان است. اما باید پذیرفت که در بسیاری از مسائل، جامعه ما -به خصوص جامعه اهل تشیع هزاره- زخم‌خورده دوره و کارنامه اوست.
مزاری نتوانست نگاه و عملکرد مدیریتی متوازنی از دوگانه "مذهب تشیع" و "قوم هزاره" از خود بر جای بگذارد. شکاف "سید و هزاره" و همچنین "فاشيسم هزاره‌ای" -با تکیه بر هزاره‌های کویته- نیز همگی یادگار اوست.
پ.ن: فعلا به همین مقدار بسنده می‌کنم.

دو یادداشت تحلیلی‌ام در سایت اطلاعات روز را در این زمینه حتما بخوانید.

🔴 زارَه‌ها و ستیز برایِ بَقا؛ تاملی بر وضعیتِ آنارشیکِ هَزاره‌ها

https://www.etilaatroz.com/161101/?fbclid=IwAR3cgRExVLIPYTx1w4Lh9SbfkC7zm1Ycx3X8kPndi9rQr5nI9oMnHEPePns

🔴 شیزوفرنیِ هَزارگی
در ادامه یادداشتِ "هزاره‌ها و ستیز برای بقا؛ تاملی بر وضعیت آنارشیک هزاره‌ها"، یادداشتِ "شیزوفرنی هزارگی" سعی بر تحلیل و بررسی "استیصال هویتی هزاره‌ها" دارد.
https://www.etilaatroz.com/165117/%d8%b4%db%8c%d8%b2%d9%88%d9%81%d8%b1%d9%86%db%8c-%d9%87%d8%b2%d8%a7%d8%b1%da%af%db%8c/

⚫️ چرا از مزاری تجلیل می‌شود و چگونه باید او را تحلیل نمود؟
-به مناسبت بیست و نُهمین سالیاد شهادت عبدالعلی مزاری-
امیدوارم، نسل ما این جسارت و عقلانيت را به خرج دهد و در پیش گیرد تا رویکردِ "تحلیل‌محور" را جایگزین رویکردِ "تجلیل‌محور" سازد.
بازخوانی انتقادی تاریخ و هویت، تنها راهی است که با آن می‌توان طرحی نُو در انداخت.

https://gozaare.com/%da%86%d8%b1%d8%a7-%d8%a7%d8%b2-%d9%85%d8%b2%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d8%aa%d8%ac%d9%84%db%8c%d9%84-%d9%85%db%8c%d8%b4%d9%88%d8%af-%d9%88-%da%86%da%af%d9%88%d9%86%d9%87-%d8%a8%d8%a7%db%8c%d8%af/





شبکه‌های اجتماعی
دانشجوی مهاجر "افغانی" ماستر علوم سیاسی پوهنتون طهران. شهروندی با اندام و هوشی متوسط نَسبَم با یک حلقه به آوارگانِ کابل می‌پیوندد...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید