مدخل: آنچه در ادامه میخوانید پیش از این ۲۰ بهمن ۹۹ در اعتمادآنلاین تحت عنوان «من یک افغانی هستم نه یک افغانستانی» منتشر شده بود. مطلب را آنقدر جاندار و دارای حرف حساب یافتم که آن را به عنوان حسن مطلع آثار گرانسنگ مسطاتبم در ویرگول قرار دهم.
«افغان، افغانی، افاغنه، افغانستانی و...» این هم از مصائب ماست که خودمان هم نمیدانیم که هستیم چه رسد به دیگران. چرا که وقتی از «اتباع» یک کشور سخن میگوییم آن «تابعیت» بار حقوقی خاص خود را دارد که مرزهای هویتی جمعیت و مردمی را شکل میدهد که آنها را از سایرین، ولو از نزدیکترین همسایهها و با بیشتر پیوندهای میانشان متمایز میسازد.
جنجالهایی که بر سر دو واژه دانشگاه و پوهنتون در افغانستان وجود دارد به خوبی گویای اوضاع داخلی این کشور و هویتهای پریشان آن دیار است. اما این بحث که اتباع یا با قدری تسامح و تساهل ملت افغانستان را در ایران چه بنامیم و بخوانیم با آنچه سر این موضوع در افغانستان در حال کشمکش است -افغان، تداعیکننده قوم پشتون- بسیار متفاوت است.
سالهاست که فرهنگیان مهاجر افغان در ایران اعم از نویسنده و شاعر تا سایر سلبریتیهای محترم و محبوب سعی بر این دارند تا در روزنهها و مجراهایی که مجال دیده شدن و حرف زدن را دارند چنین به فرهنگ عمومی جامعه ایرانی تلقین کنند که افغانستانی واژه و تعبیر درست و مناسب اتباع و مردم افغانستان است نه افغانی و افغان.
عمدهترین دلیلشان نیز همان حرفهایی است که مرحوم ابوالحسن نجفی با توجه به مباحث دستور زبانی و ساختار واژه در «غلط ننویسیم» گفته: اهل کشور افغانستان را باید «افغان» بنامیم و نه «افغانی»؛ چنان که اهل کشور ترکیه و استان کردستان را ترک و کرد مینامیم و نه ترکی و کردی. کلمه افغانی در واقع واحد پول افغانستان است.
از نگاه این قلم که سالهاست به عنوان یک مهاجر افغان در ایران زندگی کرده است، این سخنها صرفا توجیهاتی است که باعث میشود اصل صورت مسأله به صورت موقتی حذف شود.
صورت مسألهی اصلی را هم اگر بخواهم شُسته رُفته بگویم این است که مهاجر افغانی بودن در ایران به تعبیر «اروینگ گافمن»، به یک برچسب و داغ ننگی تبدیل شده است که جامعه ایرانی به خود اجازه میدهد هرگونه برخورد توهینآمیز و حقارتگونه را با او داشته باشد، -فیالحال فقط رفتار و برخورد جامعه مد نظرم است نه ساختار حکومت- و این مهاجر افغانی که سالهاست تشنه چشیدن طعم تعامل و برخوردی انسانی است که حداقل به او به حیث یک انسان نگریسته شود برای فرار از چنین داغننگی، با جلوههای مختلف هویت"خویش بازی میکند یا هویت خویش را کتمان میکند یا از آن میگریزد؛ خود را مشهدی، خاوری، تاجیکی، ترکمن و هزار نام و عنوان دیگر جا میزند اما نمیخواهد افغانی باشد، چون به خوبی میداند این عنوان در ایران و نگاه ایرانیان جز توهین و حقارت بار دیگری ندارد.
برای مثال به خوبی به یاد دارم هر بار لفظ افاغنه را شنیدهام لحن توهین نیز چاشنی آن بوده چرا که این واژه تداعیکننده حمله افغانها و تصرف اصفهان و پایان کار سلطنت صفویه در اذهان ایرانیان است. اما متاسفانه همانطور که در یادداشت دیگری هم بدان پرداختم فقط کافیاست کتاب «سقوط اصفهان به روایت کروسنسکی» که توسط سیدجواد طباطبایی تصحیح شده، مطالعه شود تا متوجه شویم در بازخوانی امروز از آن واقعه تاریخی، چقدر فراوان سیاهنمایی و بزرگنمایی صورت گرفته است.
حالا جالب است از تاریخ باستان تا تاریخ همین چند سده پیش، تمام سرزمینهای این مناطق فراوان مورد تاخت و تاز و لشکرکشی بوده است. از اسکندر و یونانیان و رومیان تا حمله اعراب مسلمان، از تار و مار چنگیز و تیمور تا جنگهای عثمانی و روس تزاری و سایر کشورهای استعمارگر غربی؛ حال انگار فقط درد و خارش همان قضیه حمله افاغنه در ذهن و جان ایرانیان این روزگار باقی مانده است. در صورتی که معتقدم هر ایرانی منصفی فقط بتواند به دور از تصوراتقالبی، فقط به این پرسش که ایران کجاست و ایرانی کیست فکر کند، شاید تلنگری بخورد که واقعا خودش کیست؟ (در این زمینه کتاب «هویت ایرانی» احمد اشرف که توسط استاد عزیزمان دکتر حمید احمدی ترجمه و تدوین شده است را پیشنهاد میکنم.)
آری داستان افغانیبود" و افغانیشدن در ایران چنین است که اگر اکثر مهاجران افغان لفظ افغانی را نوعی توهین و تحقیر میپندارند که چون از سوی جامعه ایرانی به چنین داغننگی تبدیل شده به خاطر موضع فرودستی است که در ایران قرار گرفتهاند، وگرنه تکرار حرفهای مرحوم ابوالحسن نجفی ذیل این واژه در کتاب غلط ننویسیم، توجیهاتی بیش نیستند.
بحث اینکه واژه افغان تداعیکننده یک قوم خاص در افغانستان و مساوی با آن است نیز نوعی توجیه و پاک کردن موقتی اصل صورت مسأله است؛ اگرچه این بحث در افغانستان همچنان زنده است.
همچنین شایان ذکر است قانون اساسی افغانستان به عنوان میثاق ملی و به عنوان مهمترین دستاورد نبرد میان امارت و جمهوریت در بند چهارم تصریح دارد که بر هر فردی از افراد ملت افغانستان کلمه افغان اطلاق میشود.
با این حال من از میان افغان، افغانی و افغانستانی، تا زمانی که در ایران زندگی میکنم افغانی را بر میگزینم تا لحظهای خویشتن خویش و آنچه را که من را در برابر او، «من» میسازد و نگه میدارد، فراموش نکنم.