ویرگول
ورودثبت نام
خبرگزاری سیستان و بلوچستان
خبرگزاری سیستان و بلوچستان
خواندن ۱۹ دقیقه·۱ سال پیش

بیژن بکران(بررسی عقل و عشق از دیدگاه قرآن و روایات)

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : بررسی عقل و عشق از دیدگاه قرآن و روایات .

محقق : *بیژن بکران*

چکیده :

عقل به معنای نگه داری از چیزی است که دارای مشتقات زیادی است که در قرآن کریم ذکر شده است عقل در قرآن به صورت فعلی آمده است به این معنا که به ظواهر اکتفا نمی کند بلکه به حقیقت معنا پی می برند عقل و وحی هم یک رابطه جدا ناشدنی با هم دارند در روایات هم ائمه معصومین تاکید زیادی به جایگاه عقل کرده اند که روایات زیادی در این زمینه است اولین چیزی که خداوند خلق کرد عقل بود و فیلسوفان جهان خلقت تلاش های فراوانی انجام داده اند تا رابطه میان عقل و ایمان را روشن کنند و عشق هم برای آن واژه های مترداف زیادی آمده است مانند حب و مودت و.. ائمه معصومین هم در مورد عشق روایات زیادی را نقل کرده اند که محبت در نتیجه شناختی است که سالک به خدا دارد یعنی بدون شناخت صحیح از خدا این عشق و محبت حاصل نمی شود .

کلیدواژه : عقل . عشق . قرآن . روایات . خلقت .

مقدمه :

یکی از نعمت هایی که خداوند به انسان ها داده است که او را از دیگر مخلوقات جدا می کند عقل است که خداوند متعال قبل از هر چیز عقل را آفرید و به انسان داد تا به سعادت و کمال برسد که چگونگی بهرگیری از عقل در قرآن کریم ذکر شده است و انسان با استفاده از عقل خود می تواند به مقام خدایی شدن برسد که در تاریخ مشاهده می شود کسانیکه از این نعمت الهی استفاده نکردن به جهل و نادانی رفته اند عشق هم از جلوه های است که انسان با استفاده از سیر و سلوک می تواند به خدا و به این عشق دست پیدا کند و در روایات زیادی در مورد عقل سخنان زیادی مطرح شده است که چگونه از این نعمت الهی استفاده کنیم تا به کمال برسیم و دیگران را هم اگر خواستار هدایت هستند را به راه راست هدایت کنند عشق به معنای زیاده روی در دوست داشتن و محبت است. گاهی خیال می شود عشق، مخصوص علاقه داشتن به امور باطل است، به همین جهت در علاقه به خدا به کار نمی رود،

بیژن بکران
بیژن بکران


01 عقل در لغت :

عقل در لغت به معنای نگه داری، بند کردن، باز ایستادن و منع چیزی است. واژه عقل از «عقال» گرفته شده است؛ و عقال به معنای طنابی است که به وسیله آن زانوی شتر سرکش را می‌بندند و به این دلیل به عقل، عقل می‌گویند که این نیروی باطنی، شهوات و هواها و خواسته‌های شیطانی درون انسان را به بند می‌کشد. همچنین واژه عقل و مشتقات آن در لغت به معنای فهمیدن و دریافت کردن است. در قرآن کریم نیز، عقل به معنای فهم و ادراک آمده است. عقل به معنی اسمی در قرآن نیامده و فقط به صورت فعل؛ مانند: «عَقَلُوهُ، یَعْقِلُونَ، تَعْقِلُونَ و نَعْقِل»ُ به کار رفته است که مراد از آن، ظاهراً همان نیروی فهم و درک انسان است در کتاب التحقیق درباره «عقل» آمده شده است: «عقل نیرویی است که با آن خیر و صلاح مادی و معنوی تشخیص داده می‌شود… و عقل قوی‌ترین وسیله‌ای است برای به دست آوردن سعادت و رسیدن به کمال؛ به طوری که با نبود آن هیچ عبادت و ریاضت و زهدی فایده نخواهد داشت . کلمه «عقل» ۴۹ بار در قرآن تکرار شده است. در قرآن بر عقل و تعقل تأکید فراوان شده است. در آیه ۲۴۲ سوره بقره آمده است «بدینسان خداوند آیاتش را برای شما روشن می‌گرداند، تا اندیشه کنید». و در آیه ۲۲ سوره انفال، بدترین جنبندگان از نظر خداوند، ناشنوایان گنگ ( از شنیدن حق ) هستند که متوجه نمی شوند. در آیه ۱۹۰ سوره آل‌ عمران آمده است که «در آفرینش زمین و آسمان و اختلاف شب و روز، نشانه‌ها و آیاتی برای صاحبان عقل و خرد است و جز خردمندان کسی پند نمی‌گیرد».

مشتقات ماده عقل بارها در قرآن به‌کار رفته است و خداوند متعال در آیاتی از سوره‌های مبارکه بقره، آل‌ عمران، انعام، اعراف، یونس، هود، یوسف، انبیاء، مومنون، نور، شعراء، قصص، یس، صافات، غافر، زخرف، حدید، ملک، عنکبوت، مائده، انفال، رعد، نحل، حج، فرقان، روم، زمر، جاثیه، حجرات، حشر از عقل سخن گفته است. در قرآن مجید، «عقل‏» به صورت اسم و یا حتی به صورت مصدر نیامده است. استعمالات عقل در قرآن، به صورتِ «تعقلون‏» ۲۴ بار، «یعقلون‏» ۲۲ بار، «یعقلها» ۱ بار، «نعقل‏» ۱ بار، و «عقلوه‏» ۱ بار می‌باشد. عقل‏ که در قرآن کریم، فقط به صورت فعلی استعمال شده، مراد از آن «نوعی فهم خاص است که به ظواهر اکتفا نمی‏کند و حقیقت معنا را درمی‏یابد. همچنین عقل در قرآن کریم، به معنای فهمی است که حق را تشخیص داده و راه درست را نشان می‏دهد، به گونه‏ای که اگر انسان ملتزم به این فهم شود، نجات می‏یابد «و گویند: اگر شنیده [و پذیرفته] بودیم یا تعقل کرده بودیم در [میان] دوزخیان نبودیم .

از دیدگاه قرآن کریم، برای رسیدن به این چنین مفهومی نباید تنها به فعالیت ‏های ذهنی تکیه کرد، بلکه لازم است در جهت‏ سلامت فطرت و تزکیه روح نیز تلاش کرد . از دیدگاه قرآن با عقل سلیم حقانیت وحی فهمیده می‌شود. عقل با وحی پیوندی جدا ناشدنی دارد و دو بال پرواز انسان به سوی حقایق‌ هستند تعالیم اسلامی بر به‌کارگیری و شکوفا کردن عقل تأکید و توصیه فراوان کرده است؛ عقل کلید برخی قفل‌ها مانند جهل، غفلت، و سستی است.

به نظرعلامه طباطبایی: «قرآن شریف عقل را نیرویی می‌داند که انسان در امور دینی از آن بهره‌مند می‌شود و او را به معارف حقیقی و اعمال شایسته رهبری می‌کند و در صورتی که از این راه منحرف گردد، دیگر عقل نامیده نمی‌شود. منظور از عقل در قرآن شریف، ادراکی است که در صورت سلامت فطرت، به طور تام برای انسان حاصل می‌شود عقل را در قرآن کریم و همچنین معصومین به چیزی تفسیر کردند که انسان به وسیله آن حق را بفهمد و عمل کند. پس در فرهنگ دینی به مجموعه درک و عمل، عقل می‌گویند. آن که درست درک نمی‌کند، عاقل نیست و آنکه درک می‌کند و عالم است ولی به علمش عمل نمی‌کند، او هم عاقل نیست. مجموعه این دو خصلت که در آیات به نام عقل تبیین شده است، در حدیث معروف «العقل ما عبد به الرحمان و اکتسب به الجنان» بازگو شده است . عقل در قرآن با تدبر، فکر، فهم، علم، ایمان، تقوا، نفس، روح و قلب ارتباط بامعنایی دارد. ایمان بدون عقل، ایمان کوری است و فهم، فکر و علم زیر مجموعه عقل است.

02: عقل در قرآن :

عقل در قرآن مجید ، تنها به صورت فعلى آمده است و منظور از آن نوعى فهم خاص است که به ظواهر اکتفا نمى کند و حقیقت معنا را درمى گیرد از نظر قرآن کریم، براى رسیدن به چنین فهمى، نباید تنها به فعالیت هاى ذهنى کفایت کرد، بلکه لازم است در جهت سلامت فطرت و تزکیه روح نیز تلاش کرد. عقل از نظر قرآن، بى نیاز کننده از وحى نیست، بلکه روشی براى فهم حقیقت وحى نیز هست. البته کسانى که از چنین توانى برخوردار نباشند، اگر به ظواهر وحى نیز نیاز داشته باشند ، اهل نجات خواهند بود.انسان ها معمولاً هرگونه کمال و پیشرفت خود را از جانب عقل خود مى دانند. عقل باعث فرق بین انسان از سایر موجودات مادى به شمار مى رود. هرگونه سخن، اعتقاد و یا رفتارى که بر خلاف عقل باشد، مورد نکوهش قرار می گیرد و از گفتار و رفتار عقلانى، غالباً ستایش مى شود. بى شک، تعامل عقل هاى بشرى در طول تاریخ، پیامدهاى بزرگى را به دنبال داشته است که میراث عظیم علمى و فرهنگى بشر حاصل این عقل خدادادى است. بر پایه همین عقل است که مباحث و گفتوگوى بى شمارى میان اندیشمندان درگرفته است. نکته جالب آن که از جمله این مباحث، مباحثى است که خود این پدیده را موضوع کاوش خود قرار مى دهند. متفکران با تکیه بر توان عقلى خود، به بررسى مسأله عقل پرداخته اند و جنبه های گوناگون آن را مورد ملاحظه قرار داده اند; گاهی از ماهیت عقل سخن گفته اند و گاهی ارتباط آن را با سایر پدیده هاى انسانى ملاحظه کرده اند

شاید یکى از مهم ترین دغدغه هاى دینى و انسانى اندیشمندان، به ویژه فیلسوفان و متکلمان، این باشد که رابطه میان عقل و ایمان را روشن سازند . این دغدغه سابقه اى طولانی دارد و در طول تاریخ دینى و فلسفى بشر، نگرش هایى گوناگون در باب عقل و ایمان امده است. گاه عقل را به عرش رسانده اند و گاه به فرش; برخى به شدت از عقل ابراز انزجار نموده و آن را دشمن سرسخت ایمان دانسته اند و برخى دیگر تنها ایمان مبتنى بر عقل را ایمانى اصیل و واقعى دانسته اند. رابطه عقل و ایمان را مى توان از منظرهاى گوناگون مورد توجه قرار داد. اما شاید بتوان تمام مباحث انجام گرفته در این زمینه را در دو دسته مباحث برون دینى و مباحث درون دینى جاى داد. حال اگر بخواهیم به عنوان مبحثى درون دینى این مسأله را از دیدگاه اسلامى بررسی کنیم مسلماً قرآن کریم از مهم ترین منابع این تحقیق به شمار مى آید. اما تحقیق در این کتاب وحیانى کارى آسان نیست. براى یافتن دیدگاه قرآن درباره عقل و ایمان، ابتدا لازم است تعریف قرآن را از این دو مقوله دریابیم. اگر بخواهیم در این باره به جامع نگرى لازم برسیم، باید در وهله اول، انواع ادراکاتى را که در قرآن کریم به آن ها اشاره شده است جست و جو کنیم و مفهوم قرآنى هر کدام را با توجه به شواهد موجود پیدا کنیم ، سپس آن ها را با یکدیگر مقایسه نموده، روابط میان آن ها را کشف کنیم. مرحوم علّامه طباطبائى الفاظى را که در قرآن کریم بر انواع ادراکات دلالت دارند، جمع آورى کرده است: «والالفاظ المستعمله فى القرآن الکریم فی انواع الادراک کثیرة رُبما بلغت العشرین کالظن و الحسبان والشّعور و الذّکر و العرفان والفهم و الفقه و الذّرایة و الیقین والفکر و الرّأى و الزَّعم و الحفظ و الحکمة و نحو ذلکَ.» اما مى توان برخى الفاظ دیگر مانند سمع، اطمینان و حتى ایمان را نیز به این الفاظ اضافه کرد.

قدم دیگر آن است که برخوردهاى عملى قرآن را در حوزه معرفت جستوجو کنیم; مثلاً، در شیوه استدلالات قرآنى و یا شیوه پاسخ هاى قرآن به مخالفان تحقیق کنیم. این گونه تحقیقات اگرچه نیاز به وقت بسیار و تلاشى همه جانبه است، اما به همان اندازه هم ضرورت و اهمیت دارد. در واقع، بررسى دیدگاه قرآن در مسأله عقل و ایمان بدون پژوهش در «معرفت شناسى قرآن» کارى ناقص خواهد بود.

در این تحقیق تنها انجام گوشه اى از این کار گسترده است; جست وجوى ماده عقل و مشتقات آن در قرآن و درک معناى آن از دیدگاه قرآن. چنان که اشاره شد، براى تحقیق در مسأله «رابطه عقل و ایمان» صرف بررسى ماده «عقل» در قرآن کفایت نمى کند; گر چه مفاهیمى که امروزه تحت عنوان عقل به کار مى بریم، در قرآن با تعبیرات دیگرى آمده باشد. اما به هر حال، این کار مى تواند یکى از مراحل پژوهش در مسأله تلقى گردد. در همین موضوع خاص نیز به هیچ وجه ادعا نمى شود که حرف آخر زده شده است، تنها با عرضه نمونه اى اجمالى از کار، پیشنهادى براى روش بررسى مفاهیم معرفتى در قرآن ارائه مى شود تا ویژگى هاى کار در قرآن مجید معلوم گردد . عقل در فرهنگ هاى لغت عربى هم به صورت فعل آمده است و هم به صورت اسم. از این رو، هم معناى مصدرى دارد، و هم معنای اسمی دارد .

03 عقل در روایات :

در روایات اسلامى بیش از آنچه تصور شود به گوهر عقل و خرد بیشتر ارزش داده اند و به عنوان اساس دین، بزرگترین غنا، برترین سرمایه، راهوارترین مرکب، بهترین دوست، و بالاخره معیار و میزان براى تَقَّرب الى الله و کسب پاداش معرفى شده است.

از میان ده ها یا صدها روایت پر ارزش که در منابع مختلف در این زمینه از پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله) و ائمه (علیهم السلام) رسیده است تنها به ذکر دوازده روایت نمونه وی پردازیم

301 . پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمود: «قوام الْمرءِ عَقْله، وَلادِیْن لمنْ لا عَقْل لَه »: «اساس موجودیت انسان عقل او است، و آن کس که عقل ندارد دین ندارد!»

302 . امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى فرماید: «لا غنى کالعقل ولا فقر کالْجهْل »: «هیچ بى نیازى همچون عقل نیست، و هیچ فقرى همچون جهل!»

303 . در حدیث دیگرى از امیرمؤمنان(علیه السلام) مى خوانیم: «ان الله تبارک و تعالى یحاسب الناس على قدر ما آتاهم من العقول فى دار الدنیا» : «خداوند متعال مردم را به مقدار عقلى که در دنیا به آنها داده است محاسبه مى کند».

304 .در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) آمده است: «اِن الثواب على قدر العقل»: «ثواب و پاداش عمل به نسبت عقل است».

305 . در حدیث دیگرى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «ما قسّم الله للعباد شیئاً أَفضل من الْعَقْل... وما أَدّى الْعبْد فرائض الله حَتى عَقَل عَنه، وَلا بلغ جَمِیع الْعابدین فى فضْل عبادتهْم ما بلغ العاقل»: «خدا در میان بندگان اش نعمتى برتر از عقل تقسیم نکرده، و بندگان فرایض الهى را بجا نمى آورند تا آنها را با عقل خود دریاب اند، و تمام عابدان در فضیلت عبادتشان به پایه عاقل نمى رسند».

306 . در حدیثى مى خوانیم که امام موسى بن جعفر (علیه السلام) به هشام بن حکم فرمود: «یا هِشام! ما بَعَثَ الله أَنْبیائه ورسله الى عباده الاّ لیعقلوا عن الله، فاحسیم إسْتجابَةً أحسنهم معْرفَةً، وأَعْلمهمْ باَمْر الله أحْسَنُهْم عقلا، وأکْملهم عَقْلا أَرفعهم درجَةً فى الدُّنیا وَالآخرة»: «خداوند پیامبران و رسولان اش را به سوى بندگان اش نفرستاد مگر به این منظور که درباره خداوند عاقل تر شوند، بنابراین بهترین بندگانى که دعوت آنها را اجابت کردند کسانى هستند که معرفت بهتر داشته باشند; و آنها که از کار خدا آگاهتراند عاقل تراند، و آنها که عقلشان کامل تر است مقامشان در دنیا و آخرت برتر است.»

307 . در حدیث دیگرى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) آمده است که فرمود: «لکل شىء آلَةٌ وعده وآلَةُ المؤْمن وَعدته العَقل ولِکُل شَىء مطِیَّة و مطِیَّه الْمَرءِ اَلْعَقُلُ، وَلِکُلِّ شَىء غایةوغایَة العبادة اَلْعَقْل...»: «براى هر چیز ابزار و وسایلى است، و ابزار و وسایل مؤمن عقل است، و براى هر چیز مرکبى است و مرکب راهوار انسان عقل است، و براى هر چیز هدفى و هدف از عبادت عقل است!»

308 . در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) آمده است: «اِذا أَراد الله أنن یزِیْلَ من عبْد نعْمَةً کان اوَّلُ ما یغَِّفر مِنْه عقْله»: «هنگامى که خداوند بخواهد نعمتى را از بنده اش (به خاطر ناسپاسى) بگیرد اوّلین چیزى را که از او دگرگون مى سازد عقل او است.»

309 . در حدیث دیگرى از امیرمؤمنان(علیه السلام) آمده است: «العقل صاحِب جیْش الرحمن، والهوى قائد جَیْش الشیْطان والنفْس متجاذبةٌ بیْنهما، فَایّهما غلب کانَ فى حَیِّزه»: «عقل فرمانده لشکر خداى رحمان است، و هوا پرستى فرمانده لشکر شیطان، و نفس انسانى در میان این دو در کشمکش است، هر کدام غالب شوند انسان در قلمرو او قرار مى گیرد!»

310 . در حدیث دیگرى از على(علیه السلام) آمده است: «العقول ائمه الافکار و الافکار ائمه القلوب و القلوب ائمه الحواس ، والحواس ائمهُ الاعضاءِ»: «عقل ها پیشوایان افکاراند، و افکار پیشوایان عواطف اند، و عواطف پیشوایان حواس اند، و حواس پیشوایان اعضایند» . به این ترتیب اعضاى انسان بر حواس او تکیه مى کنند، و حواس او از عواطف او کمک مى گیرند و عواطف بر افکار تکیه مى کنند، و افکار بر عقل ها!

311 . در حدیثى از رسول الله(صلى الله علیه وآله) آمده است: «ان الرجل لیکون من اهل الجهاد ، و من اهل اصلاه و الصیام ، و ممن یامر بالمعروف و ینهى عن منکر»

04 : عشق در قرآن :

عشق در قرآن به واژه های مترادف آن آمده است. در سراسر آیات نور رنگ و بوی عشق یافت می شود و کاربرد کلمات و واژه هایی چون: حب، ود، مودت، خله، و ذوق به جای عشق بسیار دیده می شود.

در میان این واژه ها حب جلوه ی ویژه ای دارد و خداوند در آیات خود محبت را به خود نسبت داده است. کلمه محبت در اسم های الله نیامده است اما اسم حبیب برگرفته از حب از نامهای مقدس خداوند است. حب به معنی دوستی و دوست داشتن است .

آیه ای که مدعیان عشق و علاقه را می آزماید، این فرمایش پروردگار است که در آیه ۲۴ سوره توبه امده است :« بگو : اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و قوم و قبیله شما ، و اموالی که فراچنگشآورده‌اید ، و بازرگانی و تجارتی که از بی‌بازاری و بی‌رونقی آن می‌ترسید ، و منازلی که مورد علاقه شما است »

این ها مجموعه ای از هشت چیز حلال است، خداوند همه ی آن ها را مباح گردانیده است، او ما را به نیکی به پدر و مادر، رحم و مهربانی به همسر فرمان داده است و به ما گفته است که «چه زیباست مال و ثروت صالح و نیکو برای مرد صالح و نیکو» پس تو باید مال و ثروت کسب کنی و در زندگیت موفق باشی.

اما این آیه مقصود دیگری دارد که می فرماید « ای کسی که ادعای عشق و محبت داری، بیا و به وسیله ی این آیه صداقتت را در محبت بیازما. همراه من این هشت مورد را بخوان و کاملا" تمرکز کن، آن ها را بر قلبت عرضه کن، فراموش کن که من با تو صحبت می کنم، چون اکنون تو داری از قلبت که در درونت هست، می پرسی، پروردگارمان مهم تر است یا این هشت مورد: «‏ بگو : اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و قوم و قبیله شما ، و اموالی که فراچنگش آورده‌اید ، و بازرگانی و تجارتی که از بی‌بازاری و بی‌رونقی آن می‌ترسید ، و منازلی که مورد علاقه شما است ، اینها در نظرتان از خدا و پیغمبرش و جهاد در راه او محبوبتر باشد ، در انتظار باشید که خداوند کار خود را می‌کند ( و عذاب خویش را فرو می‌فرستد ) . خداوند کسان نافرمانبردار را ( به راه سعادت ) هدایت نمی‌نماید . ‏»

این آیه به مثابه ی یک آزمون است، اگر این هشت مورد را از خداوند بیشتر دوست داشتی، پس از این بترس که در وجودت فسق و فساد است، یعنی می بایست اولویت و ارجحیت را پیش از هر چیز به خداوند اختصاص بدهی. در اینجا سواای پیش می اید که آیا این بدان معناست که این هشت مورد را دوست نداشته باشیم؟ می گوییم: نه، آن ها را دوست داشته باشد و خداوند نیز به تو دستور داده است که آنان را دوست بداری، چه کسی همسرش را دوست ندارد؟ چه کسی پدر و مادرش را دوست ندارد؟ ولی مبادا آنان را بیشتر از خداوند دوست بداری.

05 . عشق در روایات :

مرحله نهایی و درجه آخر محبت را عشق می گویند. عشق کیفیت روانی است که همه استعدادها و نیرو های درونی آدمی را در به ثمر می رساند و گرایش ها و محبت شدید به آنچه خیر و کمال نامیده می شود برخورد می کند مفهوم جامع عشق عبارت است از نهایت خواستن حقیقتی ( معشوق ) که از نظر جمال و کمال برای خود آدمی عالیترین آرمان به حساب می آید . انسان در پدیده عشق همه ابعاد حیات خود را به معشوق پیوند می زند لذا عشق یک انسان می تواند بیان کننده ارزش همه ابعاد حیات او باشد .

در نهج البلاغه نیز مانند سایر متون اسلامی تمام معانی عشق الهی را در ذیل واژه محبت می توان یافت که حضرت علی پیرامون آن سخنان زیادی بیان فرموده است. محبت در نتیجه شناختی است که سالک به خدا دارد یعنی بدون شناخت صحیح از خدا این عشق و محبت حاصل نمی شود. غزالی معتقد است محبت بدون معرفت ممکن نیست. هر چه شناخت انسان کاملتر و غنی تر باشد محبت بدان نیز افزایش می یابددر روایات و احادیث،‌ از "عشق" نام برده شده است.

پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: "با فضیلت ترین مردم کسی است که عاشق عبادت است و با عشق عبادت کند"

علاّمه مجلسی بعد از ذکر حدیث می فرماید: عشق به معنای زیاده روی در دوست داشتن و محبت است. گاهی خیال می شود عشق، مخصوص علاقه داشتن به امور باطل است، به همین جهت در علاقه به خدا به کار نمی رود، اما این حدیث بر خلاف پندار مزبور است؟ آن چه در مورد مذمت و سرزنش است، ‌عشق جسمانی، حیوانی و شهوانی است و آن چه مورد مدح و ستایش قرار گرفته، عشق روحانی و انسانی می باشد. عشق نوع اوّل به مجرّد وصال و رسیدن به آن، فانی شده و از بین می رود و عشق از نوع دوم تا ابد باقی و پایدار است.

نتیجه گیری :

خداوند متعال به انسان قدرت تفکر و تعقل داده است که با استفاده از آن در مقابل هواهای نفسانی ایستادگی کند و شر را از بد جدا کند انسان می تواند با استفاده از عقل خود به این پی ببرد که خالق او کیست و اونمهر و محبتی که به ا.ن و خدای خودش است عشق است مانند عشق عرفانی که انسان خود را فنا در خدا می داند و در راه های آسمان ها سیر و سلوک می کند عقل نیرویی است که انسان در امور دینی از آن بهره‌مند می‌شود و او را به معارف حقیقی و اعمال شایسته رهبری می‌کند .

منابع :

1 . قرآن .

2 . نهج البلاغه .

3 . اصفهانی . راغب . معجم مفردات الفاظ القرآن . تهران . مکتبه المرتضوی . 1393 ق

4 . افراسیاب پور . علی اکبر . زیبایی پرستی در عرفان اسلامی ، تهران، نشر طهوری ، 1380

5 . جوادى آملى . عبدالله ، تفسیر موضوعى قرآن کریم ، چاپ دوم ، قم ، مرکز نشر اسراء ، 1378،

6 . حسینی اشکوری . احمد . مجمع البحرین . تهران . مکتبه المرتضویه . 1375 . جلد 3

7 . سجادی . سیدجعفر . فرهنگ علوم عقلی . تهران . انجمن اسلامی حکمت و فلسفه . 1361

8 . شیری . علی . تاج العروس . بیروت . دارالفکر . 1994 م . ج 16

9 . صدوق . محمد بن علی . الامالی . کتابخانه اسلامیه . 1362 هجری

10. صدر زاده . محمد . فلسفه و عرفان از نظر اسلام .نشر روشنای . تهران . 1390

11 . طباطبائى سید محمدحسین ، تفسیر المیزان ، بیروت ، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات ، 1997 م، ج 2.

12 . غزالی . محمد . المصباح المنیر . قم . موسسه دارالهجره . جلد 2 . 1414 ق

13 . فیروز آبادی . محمد بن یعقوب.قابوس المحیط . بیروت .دارالکتب العلمیه . جلد 3 . 1415 ق .

14 . مجلسی . محمد باقر . بحارالانوار . لبنان . دارالکتب الاسلامیه . 1315 ق . ج 67 .

15. محمدی ری شهری . محمد . میزان الحکمة . قم . دارالحدیث . ج 3 . 1384 ش

قرآن کریمعقلپژوهشخداتحقیق
خبرگزاری سیستان و بلوچستان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید