مقدمه چینی
سالها پیش قبل از اینکه ویروسی باشه و قرنطینه ای، مشکلاتی به این بزرگی و خیلی مسائل دیگه، تو یکی از کشورهای دوست ولی نه چندان همسایه زندگی میکردم... چند وقتی بود که برادرم هم به من پیوسته بود و هم به جهت اخذ ویزای ورود و اجازه اقامتش و هم به منظور تقویت زبانش، در یک کلاس زبان ثبت نامش کردم... یکی از بخشهای به نظر من جذاب این کلاس، ساعت گفتمان گروهی بود و از قضا اخوی چندان علاقه ای به این کلاس نداشت و معمولا در این ساعتِ به خصوص، دچار جیم زدگیِ مزمن میشد؛ در صورتیکه به نظر من بهترین روش یادگیری زبان، در محیط بودن و صحبت کردن بود و هست.
خلاصه با توجه به پرداخت شدنِ هزینه برای کلاس و با توافقات انجام شده با مجموعه و با توجه به علاقه من و جیم زدگی اخوی، قرار شد من به جای ایشون در ساعات گفتمان گروهی، در کلاس حاضر باشم...
کلاس واقعا پر باری بود، هم کلاسی ها از کشورهای مختلف و همینطور خانم معلم آلمانی تبار بسیار خوش سخن، به جذابیت کلاس اضافه میکردند... هرجلسه یک موضوع عنوان و پیرامون اون گفتگو شکل می گرفت...
سال ۲۰۰۴ میلادی - یکی از جلسات کلاس گفتمان گروهی - موضوع: بهترین دوستتون کیه و چرا ؟
عنوان جالب و به ظاهر ساده ای به نظر می رسید... اول کمی همهمه ایجاد شد و هرکی یه نظری میداد اما بعد قرار شد به نوبت در این باره صحبت کنیم... نظراتِ مختلف و شبیه، زیاد بودن، بعضیها از رفقاشون میگفتن، بعضی از پدر و مادر، کتاب، خانواده و همسر و حتی چیزای عجیب مثل کفش و عروسک و... اما در این بین نظر یکی از همکلاسی ها از کشور آفریقا نظر من و بقیه رو خیلی جلب کرد و باعث شد بقیه ساعت کلاس رو پیرامون نظر اون گفتگو کنیم...
به نظر اون بهترین دوستش که همیشه همراهش بود، تلفن همراهش بود... !!!
اولین چیزی که صبح بعد از بیدار شدن میبینه، آخرین چیزی که قبل از خوابیدن باهاش هست، پل ارتباطی با دیگران و خانوادش در کشورش براش فراهم میکنه، سرگرمش میکنه، به حرفاش در آرامش گوش میده و در صورت نیاز اونها رو منتقل میکنه، باهاش بازی میکنه، بهموقع از خواب بیدارش میکنه، وضعیت هوا و اخبار روز رو اطلاع میده و یک لحظه هم از هم جدا نمیشن، تنها توقعش شارژ شدنِ هرازگاهی هست و غیره و غیره...
و به درستی تمام اینها خصوصیت یک دوست واقعی بود اون هم از نظر کسی که شاید از کشوری بود نسبتا محروم و شاید در اون کشورها روابط انسانی پررنگتر از استفاده از ابزارهای تکنولوژیک، مورد توجه هستند...
سال ۲۰۲۰ میلادی - ماه های آغازین همه گیری، انزوا و ترس
با جدی شدن قضیه پاندمی، دفتر کارم رو تعطیل کردم و ملک رو پس دادم و از اون به بعد، کارها رو به صورت تلفنی انجام میدادم، وب سایت رو از طریق تلفن همراه تنظیم، مدیریت و رسد میکردم، فعالیت مربوط به کارم رو تو شبکه های اجتماعی بیشتر کردم و با استفاده از اپلیکیشنهای مختلف از لحاظ تولید محتوای مالتی مدیا (عکس، فیلم، نماهنگ، تیزر و تبلیغات) کلی وارد تر شدم طوری که سفارش تولید هم میگرفتم، در این بین هر وقت خسته یا کسل میشدم یه گِیم کوچیک حالم رو جا میاورد، کلی آموزش از یوتوب، مطالب مختلف برای مطالعه و دیدار مجازی با خانواده و دوستان و خلاصه روزم رو پر میکرد و به نوعی اولین و آخرین چیزی که صبح باهاش از خواب بیدار میشدم و آخر شب به خواب میرفتم، همین همراه دوست داشتنی بود و هست...
یکی از این روزهای خود قرنطینگی، ناخودآگاه رفتم به ۱۶ سالِ پیش، کشور دوست ولی نه چندان همسایه، کلاس گفتمان گروهی، نظر جالب همکلاسی و به این فکر میکردم که آره... واقعا بهترین دوست من، گوشی و تلفن همراه منه...
و با اینکه سالها از اون کلاس و شرایط گذشته، اما این دوستی، به واسطه پیشرفته تر و بهتر شدن امکانات گوشیها و گجتهای مبتنی بر اونها، بیشتر و قویتر شده و رابطه ما با اونها شدیدتر و وابسته تر.
در کنار امکانات قبلی، الان، بهترین لحظات زندگی رو با دوربینهای فوق العاده همین دوستانمون ثبت میکنیم، با همین دوستانمون ورزش میکنیم و وظیفه کنترل سلامتیمون رو به عهدشون میذاریم و پز تعداد قدمها و طول و مدت زمان پیاده رویمون رو از طریق همین دوستانمون به بقیه اطلاع میدیم، دنیایی از فناوری و اطلاعات را به واسطه لمس و تنها با زدن یک اشاره به این دوستان در اختیار میگیریم، از طریقشون خیلی از کارهامون رو غیر حضوری و بدون نیاز به مراجعه به بانک یا اداره انجام میدیم، خرید میکنیم، تفریح میکنیم، یاد میگیریم و از طریق این دوستان هوشمندمون با سایرین دوستی و رفاقت میکنیم و هنوز هم تنها توقعشون شارژ شدن هرازگاهی هست و بس.
و این داستان با گذشت زمان، قویتر، ریشه دار تر و پیشرفته تر میشه...
در تمام این سالها بهترین دوستان همراه من گوشیهای سری نوت سامسونگ بودند، نوت ۲، نوت اِدج و نوت ۸؛
بهترین دوست (همراه) شما کیه و چرا ؟
اردلان رزم خواه - ۳۰ آذرماه ۱۳۹۹