به قلم پوریا ذوالفقاری
اگر عبارت دردآور «مرگ خاموش تخت جمشید» را در گوگل بنویسید، گزارشی مفصل و سرشار از جزییات علمی دربارهٔ چرایی و چگونگی تخریب تدریجی آن خواهید یافت. در گزارش از «آلایندههای رها شده در هوا توسط شرکت پتروشیمی و رطوبت حاصل از بارانهای اسیدی» سخن رفته است و از اینکه گازهای حاوی ترکیبات نیتروژنی مجتمعهای پتروشیمی در نزدیک تخت جمشید، دارند کتیبهها و دیوارنگارهها را نابود میکنند. همزمان خبر تهدید تخت جمشید و نقش رستم به علت فرونشست زمین هم منتشر شده و این یعنی ممکن است ما آخرین ایرانیانی باشیم که تخت جمشید را میبینیم. این احتمال تکاندهندهتر از آن است که بخواهیم از دلش معانی افزوده و تعابیر نمادین بیرون بکشیم. اما احساسی که در این مدت با مرور خبرها به من دست داده و نخواستم آن را بنویسم و دور نشستم و صبر کردم که بگذرد و نگذشت و ظاهراً گریزی از اعتراف به آن نیست، این است: «ایران دارد تمام میشود» این سرزمین تاب این اندازه ویرانی و خیانت را ندارد.
من هرگز به خود اجازه ندادهام ناامیدی تزریق کنم، اما برای نخستینبار میگویم و مینویسم که بسیار نگرانم. که میترسم. که احساس میکنم نابودی تمدن و فرهنگ و حتی جغرافیای ایران به شکل رسمی در دستور کار قرار گرفته یا اگر پیش از این هم بوده، اکنون با وقاحت و سماجتی بیشتر و بدون پردهپوشی دارد اجرا میشود. از نابودی آثار باستانی تا قطع درختان، از گسیل کردن لمپنها به دانشگاهها در کسوت استادی تا سیاستهای مهاجرتی (تاکیدم بر سیاست است، نه بر چرایی پذیرش مهاجر؛ وگرنه ایران در طول تاریخش برای کدام مهمان و مهاجر، میزبان خوبی نبوده؟) از خبرهای پرشمار نابودی و آسیبدیدگی بناهای تاریخی و باستانی تا حمایت از تولید پیاپی فیلمها و سریالهایی درباره و در ستایش لاتها و قمهکشها (تو گویی در این سرزمین هیچ قشری با دغدغهها و سبک زندگی متفاوتی وجود ندارد!) همه و همه خبر از آغاز پردهٔ پایانی نمایشی میدهند که هجوم موریانهوار و نادیدنی اما ویرانگر بربریت را به پیکرهٔ بنایی بلند و دیرپا روایت میکند. نمایش تیر خلاص بدویت به تمدنی کهن. بله دوستان. باید ترسید. باید نگران بود.
چند کلمه از خودم:
تولید روزافزون فیلمها و سریالهایی که فرهنگ هوچیگری و لمپنیسم را ترویج میکنند، چندان هم دور از انتظار نیست. وقتی ادامهٔ بقای حکومت در گرو تربیت و استخدام لاتهای سر گذر است تا در هر کوچه و خیابان به خواهران ما یورش ببرند یا اعتراضات مردمی را سرکوب کنند، آیا انتظار دارید که وزارت ارشاد و سازمان سینمایی به ستایش اقشار روشنفکر و فرهیختهٔ مملکت بپردازند؟