رهروی در سرزمین تاریکی
خواندن ۱ دقیقه·۲ ماه پیش

شکست در زمین واقعیت، پیروزی در میدان توهم

هشدار می‌دهیم: «اگر دست روی دست بگذارید، این ساختمان به‌زودی فرومی‌ریزد» پاسخ می‌دهند: «ساکت باشید و سیاه‌نمایی نکنید.» فریاد می‌زنیم: «ما صاحب بی‌ارزش‌ترین پول جهان شده‌ایم» سرکوفت می‌زنند: «ملت را ناامید نکنید، جماعت خودتحقیر!»

در حالی که صدای شیون و فریاد مادران در حوالی متروپل به گوش می‌رسد، خبرنگار صداوسیما اعلام می‌کند: «کسی در این‌جا آسیب ندیده و همه‌چیز آرام و تحت کنترل است.» در حالی که قاتل جرج فلوید در آمریکا محاکمه می‌شود و جو بایدن از خانوادهٔ او دلجویی می‌کند، رهبر ایران مدعی است که آمریکا مردم را می‌کشد و زبانش دراز است.

دو قاضی بلندپایه در دیوان عالی کشته می‌شوند. ارتش سایبری از مردم می‌خواهد که ترور قضات را سفیدشویی نکنند و احمد زیدآبادی در کانال تلگرام خود می‌نویسد: «ترور فی‌نفسه اقدامی مذموم است و از سوی هر کسی باشد، باید به طور یکپارچه محکوم شود.» این در حالی است که مقامات ایرانی از انیس نقاش، ضارب بختیار، همواره به‌نیکی یاد می‌کنند و نواب صفوی را که اسطورهٔ تروریسم اسلامی است، مانند یک قهرمان ملی می‌ستایند.

در مملکتی که تحت شدیدترین تحریم‌ها به زانو درآمده، اقلام دارویی در آن نایاب شده و درگیر ناترازی برق و گاز است، زمام امور به دست پیرمردی است که ضعیف شدن ایران را خیالی متوهمانه می‌داند. همین شخص قبلاً در یک اظهار نظر جنجالی گفته بود: «خداوند با زبان من حرف می‌زد و سخن او بود که بر زبانم جاری می‌شد.»

در این گیرودار، ماییم و فریاد خفته‌ای که پس از پنجاه سال هنوز می‌پرسد: کجاست فکر حکیمی و رای برهمنی؟


۱۸
۷
می‌بینم آفتاب تو را در برابرم
نظرات