میگویند حسین (ع) رفت تا فرهنگ آزادگی و ظلمستیزی بماند. اما نمیخواست که ظالمان آزادهکُش در رثای او مویه کنند. اصلاً به چه درد میخورد عزایی که فلسفهٔ آن از یادها رفته است؟ کسی باید این روزها به سوگ بنشیند که خود در لشکر ابن زیاد نباشد. اگر همراه و همگام جانیان هستی، نام اسطورهٔ کربلا را بر زبان جاری نکن. حداقل دیگر نخواه که این ژست ریاکارانه را باور کنیم. وقتی ذکر حسین بر لب داری و از فکر حسین بویی نبردهای، عزاداریات هم فقط سیاهبازی است. نمایشی فریبنده است. خاک پاشیدن در چشم حقیقت است.
سیاهپوش کهای؟ آنکه سربلند گذشت؟
چراغ نیزه شد، از این جهان گند گذشت؟
سیاهپوش کهای؟ آنکه چون غزال جسور
بهتاخت از وسط حلقهٔ کمند گذشت؟
پیاده ماندهای و ناله میزنی او را
که تندوتیز از این فتنه با سمند گذشت
تو چون مگس به سر خویشتن بکوب که او
«عسلپسند» ز سوادی «حبه قند» گذشت
اسیر خفت خود باش، زیر یوغ ستم
که آن رهاییِ مطلق ز هرچه بند گذشت
سرودهٔ حسین جنتی