رهروی در سرزمین تاریکی
رهروی در سرزمین تاریکی
خواندن ۲ دقیقه·۲۱ ساعت پیش

میهنی داریم مانند دمشق

نمایی نزدیک از آلودگی هوا در تهران
نمایی نزدیک از آلودگی هوا در تهران


«مملکت را تعطیل کنید، دارالایتام دایر کنید درست‌تره.»
فیلم حاجی واشنگتن (علی حاتمی)

سال‌ها پیش، دایی مرحومم به جوانانی که قصد جلای وطن داشتند می‌گفت: برای چه از ایران می‌روی؟ آدم ساده‌ای بود که باور داشت این ویرانه را با اندکی صبر و حوصله می‌توان آباد کرد. تصور می‌کنم اکنون اگر زنده بود، حتماً تغییر عقیده می‌داد و این دفعه با همان لحن ملامت‌بار می‌پرسید: برای چه در ایران مانده‌ای؟

اگر خیال می‌کنید که قطعی برق و کمبود گاز موقتی است، کور خوانده‌اید. کارشناسان می‌گویند دلخوش به این مقدار نباشید که موج جدیدی از مصیبت‌ها در راه است. امسال را که رد کنیم، تامین برق برای یک‌سوم کشور ممکن نیست و مگر در خواب بتوانیم با غول «ناترازی» سرشاخ شویم. مشکلی که اخیراً به تعطیلی مدارس، اداره‌ها و شهرک‌های صنعتی انجامیده است. در چنین بلبشویی فقط آلودگی هوا را کم داشتیم تا یکایک قله‌ها پیموده شوند. ظاهراً برداشتن فیلترینگ هم وعدهٔ سر خرمن بود، همچنان که تورم‌زدایی و نجات اقتصاد در ایران به شوخی می‌ماند.

در حالی که نرخ تصاعدیِ دلار مثل موشک از جو زمین خارج شده و اینک به آسمان هفتم رسیده است، آقایان در وزارت دفاع می‌خواهند وعدهٔ صادق ۳ را عملیاتی کنند. امیدوارم فقط مُشتی هارت و پورت نظامی باشد، وگرنه باید برای حال و آیندهٔ مملکت خون گریست. اکنون هر تنابنده‌ای در جهان می‌داند که عاقبت درگیریِ مستقیم با اسرائیل چه خواهد بود: یا شبانه‌روز آتش بر سرت می‌بارند که هم‌سرنوشت جهنمیان شوی، یا یک تور مسافرتی راه می‌اندازند که مقصدی به‌جز شهر تاریخی چرنوبیل ندارد (به‌گمانم وقتی احمد شاملو نوشت: «روزهای سیاهی در پیش است» نظر به چنین روزگار غریبی داشت).

شاید توئیت محمدباقر قالیباف دربارهٔ تحولات سوریه را دیده باشید: «اگر از خطر دشمن غفلت نمی‌شد و مسیر گفت‌وگو با مردم و رسیدن به یک انسجام ملی در پیش گرفته می‌شد، امروز ملت سوریه در آستانهٔ هرج‌ومرج داخلی و تسویه حساب‌های فرقه‌ای و آسیب رسیدن به دارایی‌های ملی قرار نمی‌گرفت و شاهد نابودی زیرساخت‌های خود نبود.» در جملهٔ آخر می‌توان نام ایران را به جای سوریه گذاشت. زیاده عرضی نیست.

پی‌نوشت) هفته پیش، خلیفةالاسلامِ ایران اعتراف کرد که خاکریز سوریه را از کف داده و بدجوری شکست خورده است. اما عده‌ای هنوز بر این باورند که حکومت تمایلی به حفظ سوریه نداشت و ترجیح داد آن را به امان خدا بسپارد. تصور کنید که یک روز _ زبانم لال _ قسمتی از خاک ایران با حملهٔ دولت‌های خارجی جدا شود. احتمالاً همین افراد خواهند گفت: «دکترین نظامی ما تغییر کرده است و دیگر نیازی به حفظ مرزهای کشور نبود!»

آلودگی هوااقتصاد ایرانسیاستتعطیلی مدارس
می‌بینم آفتاب تو را در برابرم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید