رهروی در سرزمین تاریکی
رهروی در سرزمین تاریکی
خواندن ۵ دقیقه·۹ ماه پیش

نفرت جمهوری اسلامی از فرهنگ و سنت‌های اصیل ایرانی

در چهار دهه گذشته، کمتر سنت کهن ایرانی بوده که از طعن و ستیز مقام‌های جمهوری اسلامی در امان مانده باشد. اما دشمنی حکومت با نوروز باستانی و آیین‌های مرتبط با آن همواره عیان‌تر و گسترده‌تر بوده است.

خمینی و نوروز

روح‌الله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی، پنهان نمی‌کرد که عید نوروز از آن او نیست و هیچ علاقه‌ای به آن ندارد. او در یک سخنرانی در اسفند ۵۹ به‌صراحت گفت: «می‌خواهم تقاضا کنم از تمام کسانی که در ایام به اصطلاح خودشان عید نوروز می‌خواهند تشریفات داشته باشند، امسال این تشریفات را کم کنند.»

دیدگاه خمینی درباره نوروز و آیین‌های باستانی ایران فقط منحصر به دوران پس از انقلاب نبود. او حتی در نوفل لوشاتو هم می‌گفت: «این‌ها می‌خواستند که اصل ورق را برگردانند به همان زمان قبل از پیغمبر اکرم، به همان زمان سلاطین گبرِ متعدی آدمکش قهار، و آن طور رفتار کنند، و بساط هم همان بنا باشد. پان ایرانیسم! ایران باید همان شئون ایرانیتش را حساب بکنید! شئون ایرانیت! شما همه چیزتان شاهان باستان بوده است؟ شما ببینید آن‌ها چه کردند با مردم. یک دسته هم آن مغان و امثال ذلک بودند.»

او در سال‌های پس از انقلاب ناچار بود به مناسبت نوروز پیام‌هایی بدهد و سخنرانی کند. اما همیشه از ایام مصادف با نوروز به خاطر هم‌زمان شدن با مناسبتی اسلامی یاد می‌کرد. خمینی در نوروز ۶۶ با اشاره به دو عید سیزدهم رجب و مبعث گفت: «من به ملاحظه این دو عید اسلامی است که نوروز را به همه تبریک می‌گویم.» در نوروز ۶۷ نیز فقط به دلیل همزمانی این عید با روز تولد امام سوم شیعیان تبریک گفت و عملا تمام پیامش را به آن مناسبت اسلامی اختصاص داد. همچنین در نوروز ۶۸ تنها به نزدیک بودن دو مناسبت تولد امام سوم و تولد امام دوازدهم شیعیان اشاره کرد.

در چند سده اخیر، روحانیونی هم بودند که نوروز را در ایران گرامی می‌داشتند. این افراد به حدیثی از امام ششم شیعیان استناد می‌کردند که به یکی از شاگردانش گفته بود: «آیا می‌دانی که نیروز (شکل عربی نوروز) چه روزی است؟» اما رهبر فعلی جمهوری اسلامی در سخنرانی‌اش در مشهد گفت که منظور امام ششم شیعیان مشخصاً نوروز نبوده و به طور کلی «روز نو» را معنا کرده است. این نکته از آن جهت اهمیت دارد که دو رهبر جمهوری اسلامی _ برخلاف روحانیون قبل از خود _ حتی حاضر نشدند که عید نوروز را به رسمیت بشناسند. در عوض، آن‌ها مخالفت خود را با آیین‌های ایرانی فریاد می‌زدند و هنوز هم حاضر به پرده‌پوشی نبوده و نیستند. مثلاً رهبر فعلی حکومت در یکی از پیام‌های نوروزی‌اش از کسانی که در لحظه تحویل سال در اماکن مذهبی حضور دارند، تمجید کرد و کسانی را که ترجیح می‌دهند به تخت جمشید بروند، به باد استهزا گرفت.

روحانیون و نوروز

عمده روحانیان در سده‌های اخیر شیوه‌ای مسالمت‌جو در برابر نوروز در پیش گرفته بودند و اگر مدافع سرسخت آن نبودند، دست‌کم از آن به بدی یاد نمی‌کردند. اما این شیوه در سال‌های پس از انقلاب به‌کلی تغییر کرد و روحانیون هوادار جمهوری اسلامی در برابر آیین‌های ایرانی شمشیر را از رو بستند. از مشهورترین حملات روحانیون به آیین‌های نوروزی می‌توان به دشنام‌های مرتضی مطهری اشاره کرد. او در سخنرانی‌ها و نوشته‌هایش به صراحت از چهارشنبه‌سوری، پریدن از آتش، سفره هفت‌سین، سیزده به در و سایر آیین‌های نوروزی به بدی یاد می‌کند و می‌گوید: «با سمنو پختن از نحسی خارج می شویم؟ با سبزه را در روز سیزده از خانه بیرون ریختن از نحسی خارج می شویم؟ بیچاره! چرا خانه‌ات را در این روز رها می‌كنی و می‌روی به الدنگی؟ به خدا ننگ این مردم است كه روز سیزده را به عنوان سیزده به در می‌روند.» ناصر مکارم شیرازی، مرجع تقلید ساکن قم، از دیگر روحانیونی است که در سال‌های اخیر بارها از آیین‌های سیزده به در و چهارشنبه‌سوری انتقاد کرده و به آن‌ها تاخته است.

سایر روحانیون نیز در مکتوبات رسمی‌تر صرفاً به عناوینی چون «خرافه» و «آتش‌پرستی» ارجاع می‌دهند، اما در سخنان شفاهی خود لحنی خصمانه‌تر دارند. سال گذشته ویدئویی از یک روحانی منتشر شد که می‌گفت «عید نوروز مال گاو و خر است» و «اسلام عید نوروز را رد کرده.» این روحانی که محمدمحسن حسینی طهرانی نام داشت و در اردیبهشت ۹۸ درگذشت، به‌شدت با نوروز مخالف بود و کتابی نیز با نام «نوروز در جاهلیت و اسلام» نوشت.

ستیز با هر چه ایرانی است؛ چرا؟

ستیز جمهوری اسلامی با تاریخ، آیین‌ها، سنت‌ها و پدیده‌های ایرانی منحصر به نوروز نیست و تقریبا هر چه ایرانی _ به‌ویژه مربوط به ایران پیش از اسلام باشد _ را در بر می‌گیرد. نصب مجسمه کاوه آهنگر در اصفهان خشم روحانیون را برانگیخت و از جمله احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان، به‌صراحت خواستار تخریب این مجسمه شد. علاوه بر این، شخصیتی مانند بابک خرمدین از سوی تمام روحانیون جمهوری اسلامی مورد طعن قرار گرفته و مراسم بزرگداشت او در «قلعه بابک» در همه سال‌ها لغو شده یا با آزارهای ماموران امنیتی همراه بوده است. لطف‌الله صافی گلپایگانی درباره بابک خرمدین گفته است: «ترویج افکار و دفاع از مواضع او ترویج باطل و معارضه با اسلام و برای تضعیف هویت اسلامی جامعه است و صرف بیت‌المال و مال شخصی در جهت اشاعه نام و یاد او حرام است. باید مسئولین امور جداً از این گرایش‌ها جلوگیری نمایند.»

نصب تندیس آریوبرزن در یاسوج، مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد، مخالفت‌های شدید و پرخاشگرانه مقام‌های جمهوری اسلامی و فرمانده سپاه استان را در پی داشت و سرانجام این مجسمه در آذر ۹۷ به دست «عوامل ناشناس» آتش زده شد. اواسط خرداد ۹۰ نیز یک نقاشی دیواری به مساحت پنج‌هزار متر مربع و با موضوع شاهنامه از میدان فردوسی مشهد پاک شد. همچنین باید به تندیس آرش کمانگیر و اسبانش هم اشاره کرد که از میدانی در شهرستان ساری، مرکز استان مازندران، جمع‌آوری و نابود شد. فهرست ایران‌ستیزی مقام‌های جمهوری اسلامی بسیار طولانی‌تر از این موارد است.

اما چرا؟ دلایل عمده مخالفت و دشمنی روحانیون با تاریخ و آیین‌های ایرانی چیست؟ از بین دلایل متعددی که برای این دشمنی شمرده شده، دو دلیل مهم‌تر به نظر می‌رسد: نخست اینکه روحانیون بیش از سیزده قرن است که ایران و مظاهر ایرانی را در مقابل و مقابله با اسلام می‌پندارند. اما نکته دوم به جامعه‌شناسی سیاسی و موضوع قدرت بازمی‌گردد. طبقه روحانیت _ به ویژه در چهار دهه‌ای که قدرت سیاسی را در اختیار دارد _ بی‌پروا با هر چیز و هر کس که رقیب خود ببیند، درمی‌افتد و آن را از میان برمی‌دارد. این موضوع حتی تا موسیقی ایرانی نیز گسترش یافته است.

منبع: IranWire


عید نوروزهفت سینمهسا امینیزن زندگی آزادی
می‌بینم آفتاب تو را در برابرم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید