
سالِ گذشته، آقای بابک غفوریآذر (خبرنگار ایرانی و از دادخواهان حادثهٔ شلیک به هواپیما) یادداشت زیر را به یاد قربانیان حادثه نوشت و در کانال تلگرامش منتشر کرد:
یک سال دیگر هم گذشت. از آن صبحی که زندگی خیلیهایمان را تغییر داد. از صبحی که برای هرکداممان واقعیت تازهای آشکار شد. پردهای کنار رفت. فهمیدیم کسانی بر سرزمین مادریمان حاکمند که هیچ مرز اخلاقی و انسانی در حفظ قدرتشان ندارند. فهمیدیم حتی اگر حضورشان را پذیرفته باشی، در دورترین فاصلۀ ممکن از آنها هم باشی، به صرف دیدار از سرزمین مادری و جشن ازدواج، ممکن است هزینهای تا حد پرداخت جان در لحظه حساسشان بپردازی. فهمیدیم دامنهٔ خشونتشان میتواند تا جنین به دنیا نیامده را هم در بربگیرد.
این واقعیتها را قبلاً دیگرانی هم گفته بودند، اما گویی نمیخواستیم باورشان کنیم. نمیخواستیم بپذیریم. وجودمان این حد از سبعیت را نمیپذیرفت. میگفتیم حتماً واقعیت، سویهٔ بیاننشدهٔ دیگری هم دارد. چشممان نمیتوانست واقعیت محض را ببیند. شرمنده شدیم پیش همۀ راویان پیشین حقیقت.
رفتید اما با نشان دادن واقعیت، بخشی از وجودمان را هم با خودتان بردید. بعضیهایمان مثل خودم رفتیم دنبال واقعیتهای قبلی. خواندیم و از مواجهه با حقیقت لرزیدیم. بخشی از لرزمان برای شرم هم بود. شرمِ سادهانگاری همنشینی با شر.
شما رفتید و آینهای مقابلمان قرار دادید تا هربار خودمان را در آن ببینیم و نسبتمان با شیطان را ارزیابی کنیم. من تلاش میکنم شرمندهٔ خودم در این روبهرویی نباشم.
یادتان جاوید.