موهبت کامل نبودن! عنوان جذابی که به سرعت نظرم رو جلب کرد. این عبارت، عبارت سنگینی برای کمال گراهاست! یه جورایی متناقضه براشون. چرا باید کامل نبودن رو موهبت دونست؟
خب نویسنده اول از همه میگه ما باید مفاهیمی که به کار می بریم رو تعریف کنیم تا منظورمون واضح تر بشه به همین خاطر تعاریف زیادی رو مثل کتاب های درسی ، داخل این کتاب میبینید. البته با نویسنده در این مورد هم نظر هستم اما یه جاهایی تعاریف شاید حوصله سر بر میشد.
سه مفهوم کلیدی در این کتاب که معرفی میشه: شجاعت، شفقت و پیوند. ما برای اینکه بتونیم رو به جلو حرکت کنیم نیاز داریم خودمون رو همونطور که هستیم بپذیریم، هم نقص هامونو هم قوت هامونو. و پذیرش ضعف یه جورایی شجاعته چون روبرو شدن با خود ناقص خیلی سخته و ما دائما ازش فرار میکنیم. و بعد از این رویارویی باید با خودمون مهربون باشیم و یکی از مصادیق مهربون بودن با خودمون اینه که از دیگران کمک بخوایم تا بتونیم با مشکلات کنار بیایم و نقایصمون رو بپذیریم و برطرفشون کنیم به جای اینکه دائما پنهانشون کنیم و تظاهر کنیم فردی کامل هستیم.
نویسنده به خوبی ارتباط این سه مفهوم رو نشون میده و در ادامه راهکار میده برای به دست آوردن این سه خصلت.
یکی از نکات بسیار جالب این بود که به اعتقاد نویسنده تکنولوژی به ما این توهم رو داده که در ارتباط با دیگران هستیم در حالیکه واقعا اینطور نیست.
ایده کلی کتاب اینه که ما باید خودمون رو در همین لحظه ارزشمند بدونیم بدون هیچ شرطی.
یه تعریف جالبی از امیدواری توی این کتاب هست:
«افراد امیدوار ارزش زیادی برای استقامت و سختکوشی قائلند. این عقیده فرهنگی که همه چیز باید سریع، آسان و همراه با لذت و تفریح به دست آید، با طرز فکر امیدوارانه همخوانی ندارد، بلکه ما را به وادی ناامیدی سوق میدهد.»
حس میکنم خیلی از گرفتاری های اجتماعی و فرهنگی ما سر همین مسئله است. همه چیز رو آسون میخوایم و چون ذات زندگی سخته و خیلی چیزها آسان به دست نمیاد، ناامید میشیم.
یه تعبیر جذاب دیگه که توی کتاب بود این بود که ما باید بین احساس گناه و احساس شرم تفاوت قائل شویم. نویسنده در زمینه احساس شرم تحقیقات زیادی کرده و میگه ما باید این مسئله احساس شرم رو در خودمون حل کنیم تا بتونیم خود واقعیمون رو زندگی کنیم. حالا تفاوتش با احساس گناه اهمیت داره. احساس شرم در واقع یعنی من انسان بدی هستم اما احساس گناه یعنی فلان عمل من بده. احساس گناه محرکه و باعث میشه ما درصدد جبران و پیشرفت بربیایم اما احساس شرم ما رو متوقف و ناامید میکنه. برای همین باید از دست احساس شرم خلاص بشیم تا بتونیم آرامش واقعی داشته باشیم.
توی مسائل تربیت فرزند هم به مشابه این مسئله برخوردم. اونم به این شکل که میگن نباید به بچه بگید که تو بد هستی بلکه باید بگیم کارت اشتباه بوده اما خودت رو دوست داریم. یا مثلاً میگن باید یادش بدیم بعضی آدم ها خوبن اما رفتارهاشون گاهی اوقات اشتباهه و بده و ما نباید کار اونها رو تکرار کنیم و اینطوری بهشون یاد بدیم که هر کس که دوست دارن وقتی کار بدی انجام میده هم اینکه نباید تقلید کنن هم اینکه بد بودن اون کار به معنای بد بودن فاعلش نیست. این کتاب داره میگه همین حالت رو نسبت به خودمون هم باید داشته باشیم و نباید به خاطر کار اشتباه که همه انسانها مرتکبش میشن، خودمون رو بد بدونیم.
کتاب موهبت کامل نبودن اثر برنه براون رو میتونید از طاقچه دریافت کنید و میتونید این کتاب رو برای چالش کتابخوانی طاقچه مطالعه کنید.