ویرگول
ورودثبت نام
quill(:
quill(:نویسنده
quill(:
quill(:
خواندن ۱ دقیقه·۱۱ روز پیش

وقتی یک جمله تصویرم را شکست

این روزها که وقت زیادی را در اینستاگرام می‌گذرانم، گاهی در میان ریلزهای اکسپلور به چیزهایی برمی‌خورم که ذهنم را تکان می‌دهد. یکی از همین ریلزها باعث شد نگاهم به صادق هدایت نویسنده‌ای که همیشه برایم نماد بی‌پرده‌گویی و شجاعت در نشان دادن واقعیت‌های تلخ زندگی بود کمی تغییر کند. جمله‌ای از او دیدم که برایم عجیب و حتی ناخوشایند بود.

هدایت برای من همیشه کسی بود که بی‌هیچ ترسی، آن بخش‌های تاریک و پنهان وجود انسان را رو می‌کردهمان چیزهایی که اغلب آدم‌ها ترجیح می‌دهند نبینند یا انکار کنند. اما در آن ریلز نوشته بود:

«درستش این است که از خدایی که اشرف مخلوقاتش انسان است، هیچ انتظاری نداشته باشیم.»

این جمله برایم سنگین بود. حس کردم هدایت در این نگاه، همه‌ی انسان‌ها را یک‌جور دیده انگار هیچ تفاوتی میان خوبی‌ها و بدی‌ها، میان دل‌های پاک و دل‌های آلوده قائل نشده. در حالی که من باور دارم اکثریت آدم‌ها خوب‌اند، مهربان‌اند، و اگر فرصت و شرایط داشته باشند، می‌توانند بهترین نسخه‌ی خودشان باشند.

و خدا…

خدا برای من چیزی فراتر از قضاوت درباره‌ی انسان‌هاست. من نمی‌توانم با این نگاه هدایت کنار بیایم که چون انسان‌ها نقص دارند، پس نباید از خدا انتظاری داشت. اتفاقاً همین ناتوانی‌ها و همین ضعف‌هاست که ما را محتاج معنا، امید و تکیه‌گاه می‌کند.

شاید هدایت از زاویه‌ای دیگر به جهان نگاه می‌کرد از دل رنج‌ها و تجربه‌هایی که ما از آن‌ها خبر نداریم. اما این دلیل نمی‌شود که نگاه او تنها نگاه ممکن باشد.

هرکس جهان را از پنجره‌ی خودش می‌بیند، و پنجره‌ی من پر از آدم‌های خوب و خدایی‌ست که حضورش را در همین خوبی‌ها حس می‌کنم.

صادق هدایتدیدگاهخداتصویر
۸
۴
quill(:
quill(:
نویسنده
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید