تو این چند ماه اخیر بیشتر زمانم مختص کارم بود، روزانه بیش از ۱۰ ساعت حتی جمعه ها سرکار بودم بدلیل ترافیک و حجم کاری وقت زیادی برای نوشتن نداشتم و گاها خواننده بودم.
سه شنبه هفته گذشته برای شرکت در جلسه ای سفر یک روزه ای به شیراز داشتم. از آخرین باری که شیراز رفتم بیش از ۱۰ سال میگذره،پرواز رفت صبح زود و پرواز برگشتم آخر شب بود، بماند که بخاطر ترافیک و اتفاقات اخیر چقدر پرواز با تاخیر و بی نظم بود ...
یکی از جاهای که خیلی دوست داشتم از نزدیک ببینم مسجد نصیر الملک یا مسجد صورتی بود جلسه ام ظهر انجام میشد زمان صبح و عصر رو داشتم،به محض رسیدن به سمت مسجد حرکت کردم بهترین زمان برای بازدید ۷ تا ۱۱ صبح بود بماند که باید چادر به سر می کردم ، از سرم می افتاد تذکر میگرفتم، تازه قد چادر برام کوتاه بود و اصلا اشاره به قد بلندم ندارم :)
وارد که شدم رنگ، نور ، زیبایی واقعا خیره کننده بود حدود ۲۰ دقیقه ای بدون هیچ حرکتی فقط نشستم و نظاره گر زیبایی بودم فوق العاده بود ...
به نظرم دوباره سفر کردن به بعضی شهرها مثل خوندن مجدد بعضی کتابهاست با هر بار خوندن یا هر بار سفر کردن نگرش و دیدت نسبت به قبل کلی تغییر پیدا میکنه .
من علاقه زیادی به فضاهای سنتی ، تاریخی دارم از قدم زدن و تماشا کردن کوچه پس کوچه ها، بازار و خونه ها نه تنها خسته نمیشم بلکه زمان کم میارم.
قبل از ظهر از ارگ کریمخان هم بازدید کردم پشت ارگ فالوده شیرازی البالویی هم خوردم به سمت مکان جلسه حرکت کردم، جلسه ام حدود ۲ ساعتی طول کشید ... خسته نبودم از اون دست آدمها نیستم که تا ساعت پرواز تو هتل استراحت کنم از فرصتم استفاده کردم بسمت بازار وکیل، نارنجستان و... رفتم.
گاها که تو بعضی از کافه های محوطه بازار برای قهوه خوردن یا استراحت میشستم حس محبت ، خونگرمی ،مهمان نوازی و سخاوت مردمان شیرازی بسیار مشهود بود.
چند روزی هست اخباری می خوندم مبنی بر تخریب بافت قدیمی شیراز، واقعا حیف نیست این همه زیبایی، تاریخ و فرهنگ، اصالت ؟! کاش گوش شنوا و مسئول دلسوزی بود ...