تعریف: مغلطه تصدیق تالی خطایی در منطق صوری است و موقعی پیش میآید که شخصی ادعا کند در صورت صحیح بودن گزارهی تالی، گزارهی مقدم نیز صحیح است.
الگوی منطقی:
اگر الف، پس ب.
ب.
بنابراین الف.
مثال ۱:
اگر مالیات کم شود، پول بیشتری برای خرج کردن خواهم داشت.
پول بیشتری برای خرج کردن دارم.
بنابراین، مالیات کم شده است.
توضیح: پول بیشتر ممکن است از راههای مختلفی به دست آمده باشد. مثلاً یک موردش ترک هروئین. از به دست آوردن پول بیشتر نمیتوان کاهش مالیات را نتیجه گرفت.
مثال 2:
اگر باران ببارد، زمین خیس میشود.
زمین خیس شده است.
پس باران باریده است.
توضیح: خیس شدن زمین ممکن است دلایل متعددی داشته باشد. شاید کسی با شلنگ جلوی حیاط خانه اش را خیس کرده است.
مثال 3:
اگه قهوهایه، سیفونو بکش. (اشاره به اصطلاح if it’s yellow, let it mellow/ If it’s brown, flush it down)
من سیفونو کشیدم.
بنابراین قهوهای بود.
توضیح: اگر قهوهای است، بنابراین سیفون را بکش . از این جمله نمیتوان نتیجه گرفت که فقط در صورت قهوهای بودن باید سیفون را کشید. این تفسیر اشتباه است: یک اشتباه مغطلهآمیز. اگر زرد هم بود، سیفون را بکشید.
اگر واقعا «عدم تامین حداقل های معیشتی» و بی عدالتی در توزیع ثروتها و فراهم نبودن امکانات رفاهی عامل فاصله گرفتن بخشی از مردم و جامعه از نظام و حکومت بود، پس قاعدتا باید وقتی از سمت میدان شوش به سمت میدان تجریش، یا از سمت محله هرندی به سمت محله نیاوران حرکت می کنیم، در بخش جنوبی همه جا مظاهر ضدیت با نظام جمهوری اسلامی را مشاهده کرده و هر چه بیشتر به سمت شمال شهر نزدیک می شویم بر تعداد عکس های رهبری و شهدای مدافع حرم و افراد مذهبی و علاقه مند به نظام افزوده شود! لیکن هر انسانی که کور نباشد به سادگی می بیند که دقیقا معکوس این مطلب وجود دارد.
به همین ترتیب، اگر واقعا بالا بودن سطح معیشت و برخورداری از امکانات رفاهی عامل وفاداری به نظام و کشور، و پایین بودن سطح معیشت و عدم رفاه عامل جدایی از ارزشهای ملی و پیوستن به جماعت عشاق اسرائیل و آمریکا و عربستان سعودی و دیگر دشمنان ایران بود، پس باید در شهرهای بزرگ که امکانات رفاهی از قبیل فروشگاه های زنجیره ای و مراکز تفریحی و بیمارستان ها و مدارس و دانشگاه ها و غیره بیشتر است تعداد هواداران نظام بیشتر بوده و در شهرستان های کوچکتر و روستاها شاهد خیل انبوه دشنام گویان به نظام و عناد و دشمنی با رهبری و منزجرین از «سرداران بی افتخار» نظام باشیم!
اما باز کافیست یک نفر چشمانش را باز کند و اندکی در گوشه و کنار ایران به گشت و گذار بپردازد تا دقیقا عکس این مطلب را به روشنی و وضوح تمام مشاهده نماید.
خلاصه حرف سمیعی اینه: هرچی مردم تو رفاه بیشتری باشن، ضدیت بیشتری با جمهوری اسلامی پیدا میکنن. پس باید مردمو گشنه و بی سواد و تو کمترین امکانات نگه داریم تا هار نشن و با جمهوری اسلامی مخالفت نکنن.
حالا همین حرفش رو به صورت منطقی در میاریم تا بفهمیم مغلطه کجاست:
شکل منطقی 1:
اگر مردم در رفاه باشند، با جمهوری اسلامی مخالفت می کنند.
مردم مخالف جمهوری اسلامی هستند.
پس مردم در رفاه هستند.
شکل منطقی 2:
اگر مردم فقیر باشند، با جمهوری اسلامی موافقت می کنند.
مردم موافق جمهوری اسلامی هستند.
پس مردم فقیر هستند.
توضیح: اینجا سمیعی حداقل 3 تا مغلطه مرتکب شده:
1) مغلطه مصادره به مطلوب: سمیعی پیش فرض گرفته که هرکی فقیره طرفدار جمهوری اسلامیه. کی گفته اینو؟ باید اثبات بشه.
2) مغلطه حذف استثنا و جزء به کل: حتی اگه فرض بگیریم که مردم فقیر یه منطقه طرفدار جمهوری اسلامی هستن، این دلیل نمیشه که بگیم کل ایران اینجوریه. شاید فقط تهران اینجوری باشه، نه تبریز یا گیلان!
3) مغلطه اصلی (وضع تالی): فرض بگیریم که "مردم فقیر طرفدار جمهوری هستند" گزاره درستیه. ولی بازم مغلطه وضع تالی میکنه. شاید علت موافقت/مخالفت با جمهوری اسلامی میزان سواد باشه. شاید فرهنگ متفاوت باشه. شاید فقر نمیذاره که مردم به غیر غذا و مسکن، به چیز دیگه ای فکر کنن. چون اگه کسی از صبح تا شب دنبال غذا باشه، فرصت رشد و تحقیق و کسب دانش و رسیدن به حقیقت ازش گرفته میشه و مجبوره پیش فرض های جامعه رو قبول کنه.
پ.ن: حالا کار ندارم چقد این تفکر زنندست و چقدر یه ادم میتونه سقوط کنه که اخرش بگه برای حفظ نظام باید مردم رو فقیر نگه داشت چون مردم تو رفاه باشن هار میشن!
راه حل:
هرکس داشت مرتکب مغلطه وضع تالی میشد، اول براش توضیح بدین که چقدر دلیلش مسخرست، بعد ازش بخواین که علت حرفشو بیان کنه. مثلاً از سمیعی بخواین نمودار اماری بده که در صورت برابر بودن همه فاکتورهای دیگه، رفاه باعث ضدیت با جمهوری اسلامی میشه. ازش استدلال قوی و منبع علمی معتبر بخواین.
ادیت: سمیعی بعد دیدن این پست، یادداشت خودشو کلا ویرایش کرد. پس اگه دیدین این پست با پست اصلی کمی مغایرت داره به همین خاطره!