دیوید ممت (متولد 1947) یک نمایشنامه نویس، کارگردان و فیلمنامه نویس آمریکایی است. او به خاطر نمایشنامه های واقعگرایانه و گزنده اش مشهور است که اغلب به بررسی روابط انسانی، اخلاق و قدرت میپردازند. ممت به خاطر سبک نوشتاری تیز و طعنه آمیز خود شناخته شده است. شخصیتهای او اغلب پیچیده و عیب دار هستند و در موقعیتهای سختی قرار میگیرند. آثار او به دلیل کاوش عمیق در ماهیت انسان و جامعه مورد تحسین منتقدان قرار گرفته است.
سبک امضای ممت، که با دیالوگهای تند و تیز، ناسزاگویی و رویکردی طبیعیگرایانه مشخص میشود، در بوفالوی آمریکایی به طور کامل به نمایش گذاشته میشود. این نمایش به مضامین مردانگی، وفاداری، خیانت و رویای آمریکایی میپردازد و تصویری خشن و بیرحمانه از جامعه ارائه میدهد.
دیوید ممت به خاطر کاوش در موضوعات مختلف در آثار خود شناخته شده است، اما برخی از مضامین و دغدغههای کلیدی به طور مکرر در کار او ظاهر میشوند.
برخی از مهمترین دغدغههای ممت عبارتند از:
تجارت و سرمایهداری: ممت اغلب به دنیای تجارت و تأثیر آن بر افراد و جامعه میپردازد.
ممت به خاطر کاوش عمیق و گاه بیرحمانه در این موضوعات مورد تحسین منتقدان و مخاطبان قرار گرفته است. آثار او چالش برانگیز و متفکرانه هستند و به ما کمک میکنند تا دنیای اطراف خود را بهتر درک کنیم.
رویکرد انتقادی و زبان ممت در محتوا و فرم آثارش او را کنار لن جنکین، اریک اور مایر، سوزان لوری پارکس و ... در زمره نمایشنامه نویسان جدید قرار میدهد. نمایشنامه نویسانی که هر کدام علی رغم رویکردی مشترک، سبکی منحصر به فرد دارند.
این نمایشنامه نویسان سعی نمیکنند جهان قابل مشاهده را منعکس یا بازنمایی کنند، بلکه جهانی به موازات آن خلق میکنند، جهانی که هستی شناسی و قراردادهای خاص خودش را دارد. این جهان غیر قابل تقلید در رابطه ای دیالکتیک با جهان واقعی وارد میشود.
تفاوت ممت اما با دیگر هم عصرانش در برخی مولفه های سبک شناختی می باشد که ار آن جمله می توان به استفادهی استادانه از مکث – که وام دار هارولد پینتر است – اشاره داشت. مکث هایی که هر کدام برای حضور خود دلیلی مشخص و حساب شده و غالبا زیرمتنی دارند و هر یک به فراخور موقعیت، القاگر حسی از ترس، تهدید، توهین، خطر یا حقیقت پنهان شده در دروغ اند و در اندازه های مختلف: حذف مختصر، مکث یک یا دو ضربانی، سکوت طولانی و کش دار و...کارگذاشته می شوند.
از دیگر شاخصه های سبکی ممت دیالوگ های کوتاهه و بریده بریده است که پرتاب میشوند. دلیل این نوع دیالوگ نویسی شاید محتوای آثارش و دستمایه همیشگی خود یعنی روابط انسانی باشد. کاراکترهایی که هیچ گاه حرف همدیگر را نمیفهمند.
شخصیت پردازی در آثار ممت به واسطه ی کارناوالی بودنشان مدام در حال تغییر از سطحی به سطح دیگرند. از این رو زبان کاراکترها نیز در حال چرخش بین لحن های مختلف است.
قدرت ممت در شخصیت پردازی آنجا رخ مینماید که کاراکترهایش با وجود نداشتن به اصطلاح شناسنامه باورپذیرند. می توان گفت ممت این امر را مدیون نظریه وینگشتاین است. وینگشتاین بر خلاف عرف رایج که معتقدند شخصیت کلام را می سازد اعتقاد بر این دارد که آنچه شخصیت را میسازد کلام است. به عبارت دیگر سخن شخصیت محصول زبان است.
مسئله زبان به اینجا ختم نمیشود چرا که نه تنها کاراکتر بلکه کنش نیز از کنش فیزیکی به کنش زبانی تحول می یابد و عمل فیزیکی جای خود را به تهدید، قول، قسم، فحاشی و ... میدهد. این امر علاوه بر تنش باعث ایجاد تعلیق شده و کنش را به آینده موکول میکند.
هر چند ممت در نمایشنامه بوفالوی آمریکایی هر دو نوع کنش را به کار گرفته است تا توحش مدرن در نظام سرمایه داری آمریکا را به تصویر بکشد.
نمایشنامه علاوه بر فرم در محتوا نیز از رویکردی انتقادی برخوردار است. همانطور که در عنوان نوشته اشاره شد، ممت در محتوا رویای آمریکایی را زیر سم بوفالواش میگیرد، رویایی که علی رغم باور ملی آمریکا ممت آن را غیر عملی و غیر انسانی و رو به فنا می داند. او رویای آمریکایی را دستمایه قرار می دهد تا واقعیت آمریکایی را به تصویر بکشد. رویایی که به راستی همچون مفهوم آن در هاله ای از ابهام است و به واقع کسی نمی داند رویای آمریکایی چگونه واقعیت پیدا میکند.
جیمز تراسلو آدامز در تعریفی از رویای آمریکایی نوشته است: زندگی هر شخصی باید با فرصت هایی که او بنا بر قابلیت ها و یا موفقیت هایش و فارغ از طبقه اجتماعی یا شرایط تولدش داده می شود بهتر و کامل تر شود.
پیوند میان آزادی و موفقیت طرفدران زیادی دارد اما فردگرایی خاص آمریکایی ها عرصه ی این رقابت را فیر انسانی و خصمانه می کند و شخصیت هایی مثل دان را علی رغم داشتن ذات پاک به منجلاب رقابت میکشاند. او با سابقه ای که از فلچر به عنوان یک عمل گرای موفق سراغ درد شوق دست به کار شدن را در او بیدار میکند تا همچون او به موفقیت و قدرت برسد اما تناقض بین فردگرایی و دلسوزی از او شخصیتی منفعل و متکی به دیگران میسازد که باعث میشود پای افرادی همچون تیچ به این قضیه باز شود. شخصیتی که عجول است در رفتار، گفتار و عمل.
اما در این ماراتن قدرت هستند روابطی که هنوز انسانیاند. دان، باب را همچون فرزند نداشته اش دوست دارد و از آنجایی که تعلیم و تربیت را رکن اساسی رشد می داند از هر فرصتی رای آموزش او استفاده میکند اما در پس پرده باب در معرض آموزش های غیر مستقیم و عملی است یعنی آموزش توسط روتی و کریس که به واسطه ی جنسیتشان باب را مجذوب خودشان می کنند.
و در پایان مخاطب با این پرسش استفهامی مواجه می شود که آیا فلچر(شخصیتی که در یک زد و خورد خیابانی روانه بیمارستان شده است) به عنوان شخصیت پیروز به رویای آمریکایی رسیده است؟
دیگر نمایشنامه های دیوید ممت عبارتند از: