ویرگول
ورودثبت نام
نگین دهقانی پور
نگین دهقانی پورمشتاقِ نوشتن | دیجیتال مارکتر | دو زبانه
نگین دهقانی پور
نگین دهقانی پور
خواندن ۳ دقیقه·۲ ماه پیش

داستان موفقیت PayPal و نگاهی به بازاریابی ارجاعی

وقتی PayPal اواخر دهه نود راه افتاد، هدف ساده‌ای داشت: راحت‌تر کردن انتقال پول در اینترنت. اما از همان ابتدا با چالشی بزرگ روبه‌رو شد؛ مردم هنوز به این ایده اعتماد نداشتند و تبلیغات سنتی هم برای معرفی محصول جدید، هم هزینه‌بر بود و هم کم‌اثر. PayPal به سرعت متوجه شد که برای رشد به چیزی فراتر از تبلیغات معمولی نیاز دارد؛ روشی که هم اعتماد بسازد و هم کاربران جدید را سریع جذب کند.

در همین مسیر، ایده‌ای خلاقانه شکل گرفت: پرداخت پاداش نقدی به کسانی که دوستانشان را به PayPal دعوت می‌کردند. در ابتدا، هم فرد جدید و هم معرفش، ۲۰ دلار هدیه می‌گرفتند. برای آن دوران، این مبلغ واقعاً وسوسه‌کننده بود و باعث شد بسیاری تصمیم بگیرند PayPal را امتحان کنند. نتیجه شگفت‌انگیز بود؛ رشد کاربران با سرعت غیرمنتظره شروع شد. آمارها نشان می‌داد که در برخی روزها، نرخ رشد کاربران PayPal بین ۷ تا ۱۰ درصد بود. چیزی که این جهش را ممکن ساخت، در اصل بازاریابی ارجاعی بود؛ مدلی از بازاریابی که روی شبکه‌های اجتماعی و روابط فردی افراد تکیه دارد.

بازاریابی ارجاعی یعنی مشتریان فعلی نقش سفیر برند را ایفا کنند و با معرفی محصول یا خدمت به دوستانشان، به گسترش کسب‌وکار کمک کنند. تفاوت آن با تبلیغات دهان‌به‌دهان معمولی در ساختارمند بودن و همراه با پاداش بودن است. وقتی برای معرفی کد یا لینک مشخصی وجود داشته باشد و جایزه‌ای در نظر گرفته شود، این فرآیند قابل اندازه‌گیری و تکرار خواهد بود؛ درست همان کاری که PayPal انجام داد.

البته همه چیز ساده نبود. هزینه پاداش‌ها برای شرکت بالا بود و زیرساخت فنی PayPal به‌سختی می‌توانست حجم کاربران جدید را مدیریت کند. به همین دلیل مبلغ پاداش به مرور از ۲۰ دلار به ۱۰ و سپس به ۵ دلار کاهش یافت. با این حال، تا آن زمان شبکه‌ی بزرگی از کاربران شکل گرفته بود و ارزش این شبکه، تمام هزینه‌های اولیه را توجیه می‌کرد.

داستان PayPal نشان می‌دهد که یک برنامه ارجاعی درست طراحی‌شده می‌تواند برای یک استارتاپ مثل موتور جت: شتاب و سرعت زیادی برای برخاستن از زمین فراهم می‌کند. پس از آن، خود شبکه و اعتماد شکل‌گرفته میان کاربران، مسیر رشد را ادامه می‌دهد. این رویکرد بیش از یک تاکتیک تبلیغاتی ساده عمل می‌کند. بازاریابی ارجاعی در واقع یک استراتژی مبتنی بر اعتماد و انگیزه است:

اعتماد: معرفی از طرف فردی که برای مخاطب آشنا و معتبر است، اثرگذاری بیشتری دارد.

انگیزه: وجود پاداش باعث می‌شود چرخه معرفی و رشد پایدار ادامه پیدا کند.

نکته مهم دیگر این است که بازاریابی ارجاعی باید ساده و شفاف طراحی شود. کاربران باید بدانند دقیقاً چه کاری باید انجام دهند و چه چیزی دریافت خواهند کرد. همچنین انتخاب نوع پاداش اهمیت زیادی دارد؛ چیزی که برای یک گروه جذاب است، ممکن است برای گروه دیگر کم‌ارزش باشد. در نهایت، موفقیت بازاریابی ارجاعی در گرو اندازه‌گیری و بهینه‌سازی مداوم است. داده‌ها باید نشان دهند کدام بخش از برنامه بیشترین اثر را دارد، چه انگیزه‌هایی بهتر جواب می‌دهند و چه مراحلی نیاز به بازنگری دارند. به همین دلیل، بازاریابی ارجاعی را می‌توان هم یک ابزار رشد سریع و هم یک استراتژی بلندمدت دانست؛ روشی که نه تنها کاربران جدید جذب می‌کند، بلکه رابطه‌ی عمیق‌تری میان مشتریان فعلی و برند ایجاد می‌کند.

تا به حال با چه نمونه هایی از بازاریابی ارجاعی در برندهای ایرانی روبرو شدید؟ تجربه‌های واقعی ، بهترین راه برای درک قدرت بازاریابی ارجاعی هستند.

بازاریابی ارجاعیداستان موفقیتمارکتینگاستراتژی تبلیغات
۶
۳
نگین دهقانی پور
نگین دهقانی پور
مشتاقِ نوشتن | دیجیتال مارکتر | دو زبانه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید