محلول برنج عزیز، دسته دسته تکه تکه شده، رنگ سفید خورده، بالا آورده، پخته شده، کشته شده...
محلول برنج عزیز را خورده میشود. الف را بالا می آورد، ر را پایین میبرد، حالش بد میشود...
معنای برنج عزیزمان بخار میکند، فرار میکند، جامد میشود، چرند میشود، چرت و پرت میشود، گرم میشود، نرم میشود، چرب میشود، فکر میکند، گسسته میشود، جمله میشود، صوت میشود، زبان میشود، بزاق میشود، تجزیه میشود، گوارش میشود، جذب نمیشود، ذره ذره یکپارچه اندکی بخش اعظمش دفع میشود، دفن میشود. خلاصه راستی ناگهان بحث میشود، فکر میشود، جالب میشود، عقیده میشود، عجیب میشود، گسترده میشود، پیوسته میشود...
گسسته آیا چرا چگونه پیوسته میشود؟ آیا چرا چگونه اتم ها اندام، حنجره ها حرکت، لرزش ها صدا، الفبا کلمه، کلمه ها جمله، جمله ها اندیشه، اندیشه ها آجر، آجر ها ساختار میشود؟...یا چرا چگونه سهولت، علت..؟
