تکنولوژی مانند هیولایی بزرگ در زندگی ما رخنه کرده است و همه چیز را به رنگ خود در می آورد به گونه ای که حذف آن ناممکن است ، اما این هیولا وحشی است یا مهربان؟
در دوران قرنطینه که کاری جز در خانه نشستن نداشته ام تکنولوژی بخش دیگری از زندگی ام را نیز همرنگ خود کرد. اما معضلی است جهانی که گریبان گیر انسان ها شده و متهمان ردیف اول آن مدرنیته و تکنولوژی هستند. معضبی به نام تنهایی ، چیزی که در دوران قرنطینه بیشتر از همیشه نمود پیدا کرده و شاید حل ناشدنی ترین مشکل این روزهای ما باشد.
تنهایی مفومی است بس پچیده و عجیب و البته تعریف دقیقش وابسته به فرد است ، اما تا این واژه را میشنویم تصویری در ذهن ما شکل میگیرد که آن را میتوان به عنوان تعریف شخصی در نظر گرفت ، چیزی توام با افسردگی ، فرسودگی ، کرختی و انفعال.
تنهایی حاصل جبر است و مقابله ی کامل با جبر امری غیرممکن ، اما به این معنی نیست که نمیتوان با آن مقابله کرد.
مقابله با تنهایی از تبدیل آن به خلوت ممکن است ، یک نوع جنگ با تنهایی است. خلوت نوعی تنهایی است که در آن از تنها بودنمان استفاده ای ببریم که روحمان را نیز جلا دهد ، شاید پیدا کردن این نوع خلوت ها راحت باشد اما اکنون از نوع فیزیکال آن محرومیم و باید در خانه به خلوت برسیم. خلوتی که برای من کتاب خواندن است (که به لطف اپیکیشن هایی مانند طاقچه و فیدیبو تکنون بسیار راحت تر شده و البته ارزان تر ، که این خود یکی از کاربرد های تکنولوژی است) ، فیلم دیدن است (که آنهم وابسته به تکنولوژی است) ، نوشتنن است و تحقیق و مطالعه در زمینه های مورد علاقه ام است (که این یکی نیز به لطف تکنولوژی بسیار راحت تر شده است و البته به لطف ویرگول). پس تکنولوژی شاید به مانند هیولا همه چیز را به شکل خود در می آورد اما در صورت استفاده ی درست هیولایی مهربان و دوست داشتنی است.
اگر تکنولوژی شما را می آزارد سعی کنید در آن برای خود خلوت ایجاد کنید ،
خلوتی همسو با اندیشه های راسل درباره ی بطالت و تفکرات افلاطون پیرامون فراغت و البته چیزی که شوپنهاور میگوید : زندگی برای خود و در راستای تعالی