آهای...ژنرال خسته...
کسی که زمانی گمان می کردی دلیلت برای زندگی است...
کسی که زمانی نفست به نفسش و نفسش به نفست بند بود...
کسی که بخاطرش،حاضر بودی دنیا رو بفروشی...
کسی که نگاهش دریات بود...
کسی که حرف هایش برات دنیای آرامش بود...
فرشته ات...فرشته ی زیبایت...
بال های فرشته ات رو چیده ان...
ژنرال...دست های فرشته ات زخمیه و پاهاش دیگه جونی برای ادامه دادن نداره...
زود باش ژنرال...سریع تر بدو...فرشته ات داره جون می ده...
سریع تر ژنرال...دیر نکنی...امیدوارم وقتی نرسی که فرشته ات از دست رفته...
یالا ژنرال...داره دیر می شه...
