بهم گفتن فردا میمیرم
خدا بهم گفت.
چی کار می کنم؟؟
موهام رو خودم کوتاه می کنم،کاری که خیلی دلم می خواسته همیشه بکنم
هدفونم رو می زارم تو گوشم و می رم تو خیابون،داد می زنم با آهنگم
همه پول هامو برمی دارم و می رم خوراکی می خرم
وصیت می کنم
می رم خونه مادربزرگم
زنگ می زنم به دوستم
گریه می کنم که نتونستم برم پیش بی تی اس
زار می زنم که جونگ کوک نمی فهمه من مردم
همینجوری که تو خیابون ها می دوم از چشم هام اشک پایین میاد
همه رو بغل می کنم
شکلات می خورم،بدون فکر به اینکه جوش می زنی نخور!
برای آخرین بار ویدیو های مورد علاقه ام از بی تی اس رو می بینم
برای اعضا بی تی اس نامه می نویسم تا ریحانه اگه دیدشون بهشون بده
دلم می خواست برم پارک آرم
می دونم خیلی هم جای شاخی نیست
ولی من تاحالا نرفتم
می خوام برم اونجا
می خوام برم جیغ بزنم
می خوام گریه کنم
می خوام بخندم
تا تموم شه
می خوام تا هر موقع که تو این دنیام شاد باشم
نه من خیلی سرخوش نیستم
بی مشکل هم نیستم
فقط می خوام با وجود همه چی بخندم
بخندم تا دنیا به روم بخنده!(:
best moments is yet to come!