از خط مقدم نبرد لنینگراد تا .... همه در تقلا برای حفظ بقا و یک مشت خاک سرزمینشان هستند اما اینجا خون برای ارزشی والاتر به گردش در می آید جایی که شجاعت وجودی انسان در دفاع از حق و عدالت به پا میخیزد و شخصی روی سیم های خاردار و میدان های مین می خوابد تا راه دفاع و مقاومت برای دیگر همرزمان باز بماند.
در محلی دیگر شیپور جنگ برای استعمار به صدا در می آید و اشک های مادران خبر از به تاراج بردن سرمایه های یک کشور می دهد. شجاعت حد و مرز نمی شناسد، سن و سال برایش ملاک نیست و منجر به تهور و حماقت نمی شود،شجاعت قرار گرفتن در برابر گلوله دشمن بدون تامل نیست، این اراده همواره همراه با تفکر بهترین راه را انتخاب می کند، بدون اینکه در جایی دچار سکون شود و یا دوراندیشی را کنار بگذارد.پرنده ای که از لانه خارج می شود به هر میزان هم بال های تنومندی داشته باشد قادر به پرواز کردن نیست چراکه پرواز اجازه و اراده می خواهد،اراده ای که از دلی مملو از ایمان نشئت گرفته است.
شجاعت یکی از مفاهیمی است که تعاریف متعدد ارائه شده از آن بر دوپایه قابل طبقه بندی شدن میباشد؛ پایه اول که بر بعد ظاهری شجاعت متمرکز گشته،عمدتا مکاتب غربی مروج آن میباشند و صرف غلبه بر سختی ها برای رسیدن به آسایش می باشد و پایه دوم که به هر دو بعد با محوریت باطن بها می دهد و به عنصر دیگری به نام دلایل رخداد میپردازد.
اعمالی که از افراد بروز پیدا میکند گاها تحسین جامعه اجتماعی را به همراه دارد درحالی که علل مختلفی میتواند زمینه ساز این رفتار باشد، برای مثال: دو نفر را در میدان نبردی در نظر بگیرید،هر دو با دلاوری مبارزه می کنند،یکی از آنها من باب فرمان حاکم برای جنگیدن عازم و دیگری با میل و رغبت برای دفاع از وطن خود به صحنه نبرد پای نهاده اند؛ آیا صفت شجاعت برازنده هردو شخص می باشد؟ در حالی که ظاهر عملشان یکسان ولی باطن متفاوتی داشته است.
مبین بخشی از باطن پدیده ها، جهت یا هدف ایجاد آنها میباشد که جایگاه آن ریشه در درون و نفس انسان دارد زمانیکه امام علی علیه السلام در حدیثی می فرمایند: "اشجع الناس من غلب هواه" ایشان می خواهند بگویند: ای مردم، تسلط بر نفس اراده به جا آوردن عمل را به شکل عدالت محور به شما میدهد یعنی شجاعت در وجود انسان رشد میکند و قدرت انجام کار را فارغ از افراط و تفریط به صورت مخلصانه فراهم میسازد.
ایستادن در مقابل خطرات فقط با سلاح و ابزار مهیا نمی شود بلکه علاوه بر ایمان و تفکر که عمل را جهت می دهند به ذرهای غیرت حاصل از شجاعت نیز نیاز دارد تا به سمت هدف گام هایی استوار بردارد، در جایی دهان به فریاد باز کند و در جای دیگر دم بر نیاورد. شجاعت قدرت سقوط با چشمان بسته نیست شجاعت صعودی آگاهانه است.