سه شنبهها رو خیلی دوست دارم. هیچ کلاسی ندارم و یه جورایی جمعهی وسط هفتهایه برام. معمولا شب قبل از سه شنبه به عملکرد هفتهی خودم یه نگاهی میندازم، اگر خیلی سخت گرفتم یا شل گرفتم یه تجدید نظر واسه باقی روزا بکنم. اون روز میتونم کارای عقب مونده مو انجام بدم، سعی میکنم سفارش جدید نگیرم اما به قبلیایی که مونده و یا خوب انجام نشده یه سر و سامون بدم.
سه شنبهها وقت میکنم یکمی بیشتر به خودم برسم، اونروزا معمولا یه تمیز کاری اساسی دارم و میتونم به مامانم بیشتر کمک کنم، با کسایی که دوست دارم یه دل سیر میریم بیرون.
اما واقعیت اینه که سه شنبهها میتونست یه روز عادی و حتی کسل کننده باشه... که کارام پشت هم عقب بمونه که فقط زمان بیشتری توو اکسپلور اینستاگرام باشم و بعد بابت انجام ندادن کارام و هدر دادن وقتم عذاب وجدان بگیرم و یا اینکه بشینم فکرای خطرناک بکنم، خودمو با دیگران مقایسه بکنم یا کلی کار که تقریبا همهی ما باهاشون آشناییم.
اما چیزی که مدتهائه که رو روندم تاثیر خوب داشته، اضافه کردن فیلتر "رضایت از من" توو انجام هر کار یا هر فکریه که از دستم برمیآد. اینطوری غلیظتر از دیدن دوستام لذت میبرم، از مامانم چیزای بیشتری یاد میگیرم و آجیمو محکمتر بغل میکنم، به دیدن اون کسی که واقعا از دیدنش خوشحال میشم میرم و اون کاری رو بکنم که "من" بابت انجامش حالش خوب بشه.
خلاصه این یکی از روشهاییه که میتونم باهاش از حجم فکرای آدم قرن و بیستی یکمی بودنم، کمتر کنم؛ چون من یاد گرفتم که لحظهها ارزشمندن... فارغ از هر حس فان، خوشحالی، ترس یا خستگی که در ما به وجود بیاد...
پی ان: تصمیم دارم که از این بحث رضایت از خود و جزئیاتش در روزمرههام بیشتر بنویسم، فعلا این پستو میذارم یخم باز شه؛ تا باقیش که ببینیم چی میشه :)