میخوام در مورد چند تا مرض باکلاس حرف بزنم که گوشی تلفن همراه یا همون موبایل و صدالبته اینترنت به سر من و شما آوردن! شمام بگردین تو خودتون اگه گرفتار این مریضی ها هستین، زودتر یه فکری به حال خودتون بکنین! واقعا آینده جامعه بشری داره ترسناک و ناامید کننده میشه! والا!
شماره 1: سندروم فومو (ترس از دست دادن نوتیفیکیشن، اخبار و پیام ها)
خدایی واسم سواله، شما کارشناس مسایل خاورمیانه و دور و اطرافشی؟ کارگزار بورسی؟ خبرنگار چیز پرسی؟ دقیقا کارت چیه؟ بوخودا مغزمون پوکید از دینگ دینگ نوتیفیکیشن هات! یه رفیقی داشتیم انقذه بچه ی دقیق و با نظمی بود، یعنی یه دونه خبر و پیامو از دست نمی دادها، دیگه چند وقت پیش، دم صبح، چیزپرس بهش پیام داده بود: داداش چشات کور شد والا! چیه همش آنلاینی، تا یه پست می زنیم زرتی سین می کنی! بگیر بکپ دیگه!
شماره 2: سندروم فابینگ (بی اعتنایی به دیگران با نگاه کردن به گوشی)
اون هفته ای کلید انداختم رفتم تو خونه، دیدم یه مرد غریبه 60 ساله تو خونه س! جیغ و هوار راه انداختم، بیچاره 4 شاخ مونده بود و با دهن واز داشت منو سیر می کرد! زودی رفت یه لیوان آب قند آورد گفت بابا چته؟ حالت خوبه بابا جون؟!
بعد شب رفتم یخده تو نت چرخ زدم فهمیدم یه مریضی باکلاسی گرفته م به اسم فابینگ!
انقده موقع حرف زدن با ملت سرم تو گوشیه، قیافه هاشونو بن کل یادم رفته!
یعنی اوضام خرابه! دیروز که موقع غذا خوردن حواسم تو گوشیم بود، چنگالو کردم تو چشمم! کور و آلزایمری نشیم صلوات!
خلاصه در یک اقدام متهورانه! (حال می کنین انقده باکلاس حرف می زنم؟!) گوشیمو گذاشتم تو کمد و درشو 3 قلفه کردم یه ساعتی رفتم پیش خونواده! یخده با هم بیشتر آشنا شدیم! آدمای خوبی ان خدایی!
شماره 3: سندروم سایبرکندریا (وسواس جستجوی علایم بیماری در گوگل)
یه رفیقی دارم یعنی خدای ازترز و اصطرابه! همون استرس شما! دکتریه واسه خودش! همش هم دنبال درد و مرض می گرده تو خودش! یه روز سرطان پانکراست می گیره، یه روز پانک چپ! یه روز سرش درد می گیره میره می گرده تو نت میگه تومور مغزی دارم، یه روز انگشت دستش درد می گیره میگه آرتریت نمی دونم چی چی توئید دارم! لامصب همش هم مریضی های باکلاس می گیره! تازگی اومده میگه فلانی فهمیدم سندروم سایبر کند یا تندریا دارم! بهش گفتم نه عیزم! شما مرض خودمریض پنداری داری! والسلام!
شماره 4: سندرم نوموفوبیا (اضطراب جا گذاشتن یا جدایی از موبایل)
چارسال پارسالا، عرفانم بدجوری کف کرده بود، داشتم دعا می کردم: خدایا بگیر از من، هر آنچه تو را از من می گیرد! یه دفعه ندا اومد که: گوشیتو رد کن بیاد! منم عزو جز کردم به درگاه الهی که ببخشید! شکر میل کردم! ندا اومد که پس بخف!
کلا مکافاتیه این موبایل! چند روز پیش دیرم شده بود، انقذه حواسم جمع موبایلم بود که جا نمونه، رسیدم سرکار دیدم با دمپایی روفرشی صورتی خرگوشیم اومدم! تازه من که خوبم! یه پسره هست تو همکارا، کلا موبایل تو طبقه بندی نوامیسش می گنجه! خیلی مراقبشه! امروز صبح دیرش شده بود و گازشو گرفته بود برسه، فقط هم حواسش به موبایلش بوده مثل همیشه! بعدش همه مون مجبور شدیم چشامونو درویش کنیم که جای شورت و شلوارشو عوض کنه!
شماره 5: سندروم ویبره یا گوشی خیالی (احساس لرزش و زنگ خوردن گوشی)
یعنی همه مون شدیم یه مشت لغوه ای از دست این موبایل لامصب!
من که یه سره رو ویبره م به مولا! هی زرت و زورت لرزون لرزونم میشه! (آهنگ ترسون ترسون، لرزون لرزون اومدم در خونه تون...) چی میگی توام واسه خودت؟!
داشتم عرض می کردم! آقا همش خیالاتی ام که گوشیم داره زنگ می خوره! هی حس آدم حسابیا و زنگ خور بالاها رو دارم!
دیگه تازگیا به خونواده گفتم وقتی خونه م، یا منو ببندن به تخت، یا موبایلمو!
شماره 6: سندروم اردک (انتشار تصویری شاد و دروغین از خود در فضای مجازی)
آقا! از طرف بپرسی کارل پوپر کیه یا چیه، میگه اسم یه آرایشگاس تو مشهد! بعد میاد تو لایوش ادا باکلاسا میگه:
سلام عشقا! امشب میخوام درباره پوزیتیویسم منطقی صحبت کنم!
ملت هم میان یه مشت اباطیل و اراجیف به هم تحویل میدن و آخرش هم از اول تا آخر همه شونو فحش کش میکنه و خلاص!
کی گفته ما باس مثل ساحل بیوتی و حمید خز و خیل و سحر کلنگ و اینا زندگی کنیم؟
خو مجبوری مگه؟ چقده ادا و اطفار الکی آخه! انقذه از خودت بیزاری؟ خودت باش خو!
شماره 7: سندروم تونل کارپال (اختلال در اعصاب و حرکات دست)
این مرض واسه اوناییه که یه دقه هم موبایل از دستشون نمی افته و یه سره دست و مچ و انگشتاشون داره با موبایل ور میره!
البته من یکی، این سندروم را عاشقم! یعنی واسه من یکی خیلی خوبه! تازگیا با هر کی چپ می افتم، همچین ضربتی و یوهویی چپ و راستش می کنم! یعنی حالی میده ها! شاکی هم بشه میگم خو دستم بی قراره چه کنم؟
ولی خب از اونور هم بدچیزیه ها! یه وقت اگه دست آدم با خود آدم چپ بیفته چی؟!
حرف آخر
مَثل اینترنت، مَثل چاقوی دو لبه است. به هر حال مصارف مفید و مضر داره. از طرفی یه جوریه که نمیشه بدون اینترنت هم زندگی کرد. اصلا شعار دوران ما اینه: هوا را از من بگیر! اینترنت را نه! ولی به هر حال مراقب باشید دوستان!
یه لحظه اون گوشی و لپتاپو بذارین کنار و چند تا نفس عمیق بکشین! آسمان آبی است، زمین دارد نفس می کشد و زندگی در روزهای آخر اسفند، با چشم هایی سبز نگاهت می کند و ... .
چیه؟ فکر کردین فقط خودتون بلدین ادبی و باکلاس حرف بزنید؟! نخیر ببم جان! از ما هم یک چیزهایی می تراود!
خلاصه کلام این که مراقب خودتون باشید و خیلی نچسبید به اینترنت و فضای مجازی، بچسبید به خود خود زندگی! از ما گفتن بود!