Aldo tolino:"the secret"
By:Emanuele Alberto Cirello
این مقاله با عنوان ساختارشکنی به روش آلدو تولینو در مجله هنرهای تجسمی در تاریخ ۸ خرداد ۱۴۰۱ منتشر شده است.
ترجمه و تدوین:هانیه حاجی اسماعیلی
«آلدو تولینو»* فیلسوف و هنرمند رسانه ای اتریشی است که اثارش را با عکس های چاپ شده که در نهایت به پرتره های تحریف شده می انجامد؛ می سازد. وی به نوعی با بهره از هنر دیجیتال، مجسمه سازی میکند. بیشتر آثارش شامل عکسهای چاپ شده ای هستند که تا شده و به حجم تبدیل می گردند و سپس عکسبرداری خواهند شد؛ نتیجه نهایی همان چیزیست که در نمایشگاهها قابل مشاهده است. آثار و تحقیقات آکادمیک این هنرمند بر نظریه ی رسانه، هنر و بازی؛ بهویژه ارتباط کاربران و شبکههای اجتماعی متمرکز است. وی در سال 2008 مدرک دکترای خود را از دانشگاه هنرهای کاربردی وین دریافت کرد. حوزه دانش او به عنوان استاد دانشگاه و مدرس، موضوعات سواد رسانه ای و طراحی رسانه است. تولینو بهعنوان یک هنرمند مستقل، فضاهای بصری دیجیتال و آنالوگ را بررسی می کند و تا کنون پروژههای هنری مختلفی را مبتنی بر« بازی» طراحی کرده است. روند ساخت و پروسه ی تا کردن عکس ها در اثارش متفاوت است و این نکته ایست که اثارش را دیدنی تر می کند، تعداد بی نهایت جایگشت برای این منظور وجود دارد که او هربار با کنشی متفاوت به آن فرم و معنا میدهد. منتقدان، پروژه های او را نوعی کنکاش در جهت استدلال های فلسفی میدانند؛ برای مثال مفهوم «افزونگی» * را میتوان در اغلب اثاراش مشاهده کرد عناصری که به طور مداوم در اطراف هم حلقه می زنند و بدون پاسخ یا هدف مشخصی تنها تکرار می شوند.
تولینو؛ در روند خلق هنری اش عکس های چاپ شده را ساختارشکنی میکند و انها را دوباره سرهم کرده،
می بافد و تا می کند تا قطعاتی مجسمه مانند شبیه به اوریگامی ایجاد کند. سپس از چیدمان ها عکس می گیرد و قطعات را دوباره به اشیاء دو بعدی تبدیل می کند. ظاهر غریب و غمگین تصاویر تنها به دلیل تحریف ظاهری، دگرگونی و عدم تناسب و بی هویتی آنها نیست. بلکه در روند تبدیل آنها به عکس، چرخه ای از پردازش مجدد و دگرگونی های مکرر و بی نهایت را شاهدیم که در آن پرتره ؛ دورتر از تصویر اصلی به توسعه و بازیابی خود ادامه می دهد. و این ما را از شناخت و انتظاری که از تصاویر عکاسی شده داریم دلسرد میکند؛همچنین ساختار شکنی عکسهای تولید شده دیالوگ متضادی بین دقت و عدم دقتی که در رسانه عکاسی وجود دارد ایجاد می کند.
اثار وی علی رغم تکنیک ساده و دردسترس بازگوی پیچیده گی ها و مفاهیم ضمنی عمیقیست. این واقعیت که پرتره ی انسان به صورت تکههای زیادی تا و تولید میشود، آن را غیرطبیعی و ناهنجار و همچنین بیانگر نشان میدهد. منظور هنرمند از ایده ی پرتره های تاشو را می توان در به تصویر کشیدن مفاهیم روانشناختی همچون فروپاشی های ذهنی یا احساسی افراد، جستجو کرد؛ این نوع دگرگونی بصری میتواند بازگوی تحول و تغییر روان انسان باشد. عکسهایی که در ابتدا سالم و پایدار اند اما در روندی به قطعات تکه تکه شده تبدیل می شوند که هیچ گاه قابل بازشناسی نیستند؛ تا شدگی و تغییر شکل کاغذ ها را میتوان نشانه ای از اضطراب، استرس و موقعیت های ناپایدار و تجربه ی شکست و اسیب های روحی و روانی افراد دانست؛ همانهایی که دائمی اند و هیچ گاه نمیتوان رد تایشان را از چهره و روح ادمی پاک کرد.
«راز» یکی از اثار آلدو تولینو پرتره ای است که با تا کردن کاغذ و به صورت یک مجسمه ساخته شده است از جمله مهمترین تکنیک هایی که او برای ساخت حجم های سه بعدی اش بهره میبرد اوریگامی یا همان هنر تای کاغذ است اما او بیشتر از انچه در پی ساخت حجم باشد در جهت تغییر و تحریف سوژه های عکاسی هایش از ان استفاده میکند. پرتره در اثار وی به بخشهای کوچک زیادی تقسیم میشود و این قابلیت را اوریگامی با الگوی پیچیده ای که دارد ایجاد می کند، در آن خطوط ایجاد شده تا میشوند ؛از خود عبور می کنند و تصویر را به شکل مثلث و لوزی در مقیاس های کوچکتری تقسیم
می کنند. وجود این الگوی محاسبهشده شالوده ی ترکیب حجم های تاشده اش را مشخص میکند، ویژگی مسطح رسانه ی عکاسی و ترکیب آن با تا کردن؛تصویری ترکیب شده از مجسمه و عکس را
باز می نمایاند.
یکی از ویژگی های کلیدی اثر «راز» نورپردازی در هنگام عکاسی است. منبعی که احتمالاً کمی بالاتر از صورت و در سمت چپ او قرار دارد با این حال منبع نور قابل مشاهده نیست، اما می توان نور و سایه های مربوط به صورت مرد را با دقیق ترین جزئیات تشخیص داد. این یک کنتراست قابل مشاهده در سمت راست صورت ایجاد می کند و شکل استخوان گونه او را برجسته می کند. نور همچنین یک سایه پر کنتراست در ریش ایجاد کرده و سایه های بسیار منظمی بین موها و سایه های پوست ایجاد می کند. سوژه؛ کانون اصلی عکس است. اما بهره از تای کاغذ و استفاده از هندسه و خط، ویژگی های سوژه را تغییر داده و تحریف می کند. در این مجسمه اوریگامی شکل٫ هنرمند ترکیب اثر را ظاهراً بدون ساختار و اتفاقی ساخته است، اما در عین حال بسیار همگن و حساب شده به نظر میرسد . اگرچه استفاده از هندسه در به وجود امدن این اثر هنری نقش دارد، اما عدم تقارن در عکس؛ باعث
می شود پرتره مرد درون عکس آشفته و مشوش به نظر بیاید این احساس آشفتگی حاصل ترکیب زاویه هایی است که خطوط و بخشهای چینخورده آن از ترتیب منطقی پیروی نمیکنند ، اگر برای مدت طولانی به آن خیره شویم از انتقال حس و بیان مخربش؛ ازرده خواهیم شد.
*Aldo_Tolino
*Redundancy theory of truth
بر اساس نظریه افزونگی: حقیقت مفهومی زائد است به عبارت دیگر ، "حقیقت" یک کلمه صرف است که استفاده از آن در برخی از زمینه های گفتمان مرسوم است اما کلمه ای نیست که به چیزی در واقعیت اشاره کند.