هانیه حاجی اسماعیلی
هانیه حاجی اسماعیلی
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

شامِ آخری دیگر!

وینسنت ون گوگ، نقاشِ معروف « شب پرستاره »  این صحنه از کافه ای رنگارنگ را در شب پرستاره دیگری کشیده است.تنها اینجا به جای درختهای پُر و پیچانِ نقاشی اش؛ عمارتی نصفه دارد که پنجره هایش تا انتها گشوده شده؛ بافتِ سنگفرشهای سنگین و سنگی اش را میشود شمرد و همقدم با عابری قرمز پوش در سیاهی انتهای خیابان گُم شد.
سمت راست خیابان هم به مدد چراغای روشن پیداست و عابرانی در حرکت و تقلا دارد؛ گویا ابتدای شب است و هنوز شهر به خواب نرفته؛ به نظر می‌رسد این نقاشی را باید بیش از یک بازنماییِ ساده از غذاخوری ها ی خیابانی و مشتری های شب نشینش دانست؛

سرنخ هایی وجود دارد که نشان می دهد این نقاشی اقتباس مدرنی از شام آخر داوینچی است.

برای شروع کافیست به انتهای کافه نگاهی بی اندازید و پیکره های سیاه رنگ را که ونگوگ با ردی از قلم پرسرعتش کشیده است را بشمارید.
بله !دوازده نفر! که در صفی نامنظم در کنار هم نشسته اند و در میانه؛پیکری متمایز و ایستاده که لباسی سفید برتن دارد و موهایش بر شانه هایش اویزان است را احاطه کرده اند!

اگر کمی دقت کنید چهارچوب صلیب شکل پنجره ی روبرویی را دقیقا در پشت قامت ایستاده میبینید. 

آیا آن شب مسیح و حواریونش در کافه ی شبانه ونگوگ اخرین نان و شرابشان را سفارش داده اند!

شب پرستارهشامنقاشیونگوگ
کارشناسی ارشد هنر؛مدرس دانشگاه؛پژوهشگر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید