سلامی دوباره و دوباره ودوباره به خونه نظام دیکتاتور ما خیلی خوش اومدین خانواده ی من اینجوریه که نه جزو بهترینه ونه بدترین ولی توی دسته بد قرار میگیره که الان میخوام کامل شرح بدم که چجوریه:فرقی نمیکنه که ۲۱سالت باشه یا یه بچه ۱۵ساله قانون،قانونه اجباره وفقط اعصابت خورد بشه کافیه (دقیقا میخوان به مرز جنون و روانی کردنت برسوننت)آره داشتم میگفتم واستون اول از همه وقانون اول که خیلی پافشاری زیادی روش دارن اینه که سرساعت ۱۲گوشی رو باید بهشون تحویل بدیم وحتی اگه خوابت هم نمیاد مجبوری که بخوابی میگن هرکاری خواستی بکن ولی از نیمه شب به بعد حق نداری به هر دلیلی سمت گوشیت بری 🙂(فقط کسانی میتوانند منو درک کنن که دقیقا توی همچین شرایطی قرار گرفتن ور حال حاضر هم چنین شرایطی دارند)قانون دوم:در ازای کار کردن درخانه پول توجیبی دریافت میکنی اگربه هردلیلی نتوانستی وکار نکردی حتی هزارتومنی هم کف دستت نمیگذارندوبرایشان مهم نیس که پول داری یانداری حتی خرج رفت آمدت را داشته باشی یانه که حداقل درخیابان جا نمانی 🥲اصلاااااااا مهم نیست؛واماقانون سوم:اول از همه اینکه تواتاق شخصی نداری یعنی اتاقی کوچک مشترک باخواهرت داری🤦♀️ودوم اینکه حق این راهم نداری که در اتاقت را قفل کنی دراین خانه نمیتوانی چندساعتی باخودت تنها باشی وکاری به کارت نداشته باشند،درواقع میشود گفت حریم شخصی وجود ندارد چه برای گوشی چه اتاق وچه وسایلت هیییییچیییی.اینم از قانون های هروز خانه ی ما ونظام دیکتاتوری که برقراره.درپایان صحبت هایم باید بگویم که هربار با یاد آوری این قانون ها اشک ریختم ولی بازهم به نوشتن ادامه دادم،هربارباخواندنشان احساس حقارت وانبوهی ازاحساسات وهیجانات منفی بررویم سرازیرشد اما نوشتن را متوقف نکردم میدانی چرا؟چون بانوشتن است که این وضعیت وشرایط را میتوانم تحمل کنم چون بانوان است که میتوان از این زندگی نکبت باربه آن پناه ببرم وبرای رهایی از این خفت وخواری هرچند برای مدت کوتاهی. ختم کلام _