سیاوش احمدی
سیاوش احمدی
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

لازم نیست نابغه باشید

به دنبال نبوغ جمعی بگردید.

«هر آن چه دارید ببخشید. ممکن است برای دیگری به قدری جذاب باشد که جرئت تصورش را هم ندارید.»

افسانه‌های مخرب درباره‌ی خلاقیت

افسانه‌های مخربی درباره‌ی خلاقیت وجود دارد، اما یکی از خطرناک‌ترین آن‌ها، افسانه‌ی «هوش ماورایی» است: کسی را در نظر بگیرید که استعدادهای فرازمینی دارد و ناگهان از ناکجا ظهور می‌کند و در نقطه‌ای از تاریخ فرو می‌آید و خنثی و بی‌نام و ‌بی‌نشان، با عالم ماورایی خود ارتباط مستقیم و مستمر دارد. وقتی چیزی به او الهام می‌شود، گویی صاعقه‌ای بر او فرود آمده، چراغی بالای سرش روشن می‌شود.

لازم نیست نابغه باشید
لازم نیست نابغه باشید


پس با تلاش فراوان مابقی عمر را در استودیوی خود سپری می‌کند تا به آن ایده شکل دهد و به محصولی نهایی برساند و در نهایت آن را به جهانیان عرضه کرده، به نمایش بگذارد. اگر به این افسانه باور دارید، خلاقیت را عملی انفرادی و ضد اجتماعی می‌دانید که تنها برخی چهره‌های تاریخی مانند موتزارت، آینشتاین و پیکاسو آن را پیش گرفته‌اند که دیگر در این دنیا هم نیستند. من و دیگران هم این دور و بر پرسه می‌زنیم و با احترام و احتیاط به دستاوردهای این بزرگواران نگاه می‌کنیم!

راه بهتر برای فکر کردن در مورد خلاقیت

راه بهتری هم برای فکر کردن در مورد خلاقیت وجود دارد، همانی که موسیقی‌دان معروف، برایان اِنو آن را «نبوغ جمعی» می‌نامد. طبق این نظر، ایده‌های بزرگ را معمولاً گروهی از افراد خلاق، هنرمندان، کتابداران، متفکران، تئوریسین‌ها و افراد باسلیقه‌ای به وجود می‌آورند؛ افرادی که بدنه‌ی «بوم‌شناسی استعدادی» را تشکیل می‌دهند. اگر به تاریخ نگاهی بیندازید، می‌بینید که بیشتر کسانی که آن‌ها را دارای هوش ماورایی می‌دانیم، بخشی از «صحنه‌ی نمایش جهانی هستند که یکدیگر را پشتیبانی می‌کردند، کار یکدیگر را می‌دیدند، از همدیگر کپی می‌کردند، ایده‌های همدیگر را می‌دزدیدند و در کنار آن، ایده‌هایشان را منتشر می‌کردند.»

نبوغ جمعی چیزی از ارزش دستاوردهای این انسان‌های بزرگ کم نمی‌کند؛ بلکه می‌گوید آثار خارق‌العاده در خلأ ایجاد نمی‌شوند و این که خلاقیت همیشه، از برخی جهات، نوعی تعامل است، نتیجه‌ی برقراری ارتباط میان یک ذهن و دیگر ذهن‌هاست.

چیزی که باعث می‌شود من از مفهوم نبوغ جمعی خوشم بیاید این است که من و دیگران را هم در داستان خلاقیت در نظر می‌گیرد: ما که خود را نابغه نمی‌دانیم. عضوی ارزشمند از نبوغ جمعی بودن لزوماً به این ربطی ندارد که چقدر زیرک یا با استعداد هستید، بلکه به چیزی بستگی دارد که برای عرضه در دست دارید- ایده‌ای که به اشتراک می‌گذارید، کیفیت ارتباطی که ایجاد می‌کنید و مکالمه‌ای که شروع می‌کنید.

اگر نابغه بودن را فراموش کنیم و بیشتر به طبیعت و تعامل نهفته در نبوغ جمعی متمرکز شویم، می‌توانیم انتظارهای خود را با انتظارهای دنیا هماهنگ کنیم؛ دنیایی که می‌خواهیم ما را در خود بپذیرد و می‌توانیم بیش از این که از خودمان بپرسیم دیگران چه کاری می‌توانند برای ما انجام بدهند، ببینیم که ما برای دیگران چه کاری می‌توانیم انجام بدهیم.

خلاقیتنابغهدیزاینطراحی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید