یک روز خواب دیدم
جنگل مرا صدا زد
تق تق به شیشه ها زد
همراه آن پرنده
رفتم میان جنگل
خورشید می درخشید
در آسمان جنگل
یک گوشه برکه ای بود
آبی و صاف و کوچک
پر بود آب برکه
از آسمان و پولک
یک دسته ماهی سرخ
آنجا در آب بودند
در آب صاف برکه
در پیچ و تاب بودند…