عید به جنوب رفتیم و قشم وکرمان رو سیاحت کردیم بعد از راه طبس به نیشابور و مشهد رفتیم .
ازچهاردهم دانشگاه ها حضوری شد تونستم بعد سه ترم نیم مجازی خوندم به دانشگاه برم .
ت ترم کانون های دانشگاه عضو شدم ، کانون رسانه و کانون خانواده
ادیبهشت به لاهیجان رفتیم (آبگرم )
تابستون از طریق بسیج ، ت طرح کارآفرینی رفتم چرمدوزی یاد گرفتم .
تابستون ی ورکشاپ کیک کافیشاپ رفتم.
اموزش الگوریتم اینستا دیدم به نتیجه ای هم نرسیدم ادمین شدن ادیت و تدوین اینا بیشتر میخواد.
ترم سه دوستای جدیدی پیدا کردم تونستم بیشتر با رشتم آشنا بشم .
ترم دوم چرمدوزی رو رفتم.
اواخر مهر با بابلسر رفتیم ، کلی خوش گذشت ، اوج اغتشاشات کنار دریا
از مهر ماه هیات رفتنم رو بیشتر جدی گرفتم . آخه قبلا یکی در میان می رفتم .
نزدیک یلدا ب ورکشاپ حکاکی روی میوه رفتم .
با کپی رایتنیگ و تبلیغ نویسی اشناشدم .
از اول آذر کلاس مداحی شرکت کردم برام تجربه خوبی بود .
امتحان های ترم رو به خوبی سپری کردم .
از طرف نهاد رهبری به دوره خبرنگاری و رسانه رفتم
در دفتر مرکزی نهاد رهبری در دانشگاه ها (خیابان زرتشت)
کرسی های ازاد اندیشی شرکت کردم دور اول رو بردیم تو این کرسی ها موضوع ما (دین گریزی جوانان به علت ضعف اقتصادی بود * من محقق بودم چون تجربه صحبت در جمع با اون تعداد رو نداشتم تیم مقابل نیمد ما هم نشستیم با ی تیم دیگه که اونم گروه مقابلش نیمده بود راجب تجرد زنان صحبت کنیم دوستم گفت من راجب این موضوع اطلاعی ندارم منم گفتم :من راجب دین گریزی تحقیق کردم ، چیزی نمیدونم بگم استناد کنم خلاصه من که محقق بودم و برای سخنرانی که از قبلش اماده بشم ناز میکردم
در عرض سه چهار دقیقه صحبت کردن یا دوستم و همگروهی هام تصمیم گرفتیم بداهه صحبت کنم .